خواجه
عاجز از جفتگیری است.
به همین دلیل در حرمسرا کار پیدا میک ند و نانی به کف می آورد.
اشکال این طرز «تفکر» اما کجا ست؟
کشمش هم دُم دارد! حداقلِ ادب برای مخاطب قرار دادن افراد، استفاده از پیشوندِ آقا یا خانم است. شاهزاده چالرز، «شاهزاده» خطاب می شود و به شاهزاده ایران که می رسد می شود نام خشک و خالی! حتی در افغانستان نام کودکان را با پسوند «جان» خطاب می کنند تا به آنها احترام بگذارند. ادب!
کاملیا
صفات داده شده به افراد
نوعی معرفی و تمییز و توصیف رئالیستی آنها ست
و
ربطی به ادب ندارد.
به عنوان مثال:
حسن ولگرد
حسین لاشخور
زهرا رختشو
و
غیره
امپریالیسم
خردستیز است و پیشه اش خردستیزی است
ولی راسیونال تر از فوندامنتالیسم و اولیگارشیسم است.
شولتس و مرکل و ماکرون
راسیونال تر از پوتین و پالان و ابوبکر بغداد و سید علی برباد اند.
آیین تشیع آیین مبتنی بر رنگ و نیرنگ و ریا ست. این جماعت جامعه را به صحنه تئاتر تبدیل می کنند. آن سان که کسیاصولا و اساسا زندگی نمی کند. همه از خرد و کلان نقش بازی می کنند. به همین دلیل جامعه شناسی ایرانی جماعت و تمیز دوست از دشمن محال است.
اولیگارشیسم همشیره فوندامنتالیسم است. ماضیگرا ست. ارتجاعی تر از امپریالیسم است. یعنی مثل فوندامنتالیسم ضد امپریالیستی از موضعی ارتجاعی تر و کثیفتر است. پوتین ستایشگر هیتلر و مقلد موسولینی و هوادار پینوچه است. کثافت محض است
چخوف میگه ؛ همیشه در زندگی مراقب اشتباه دومت باش! اشتباه اول حق توست!
اتی
چخوف حرف مفت میزند.
اشتباه نشانه نادانی فرد و ناشی از نادانی او ست و حق کسی نیست.
زنده باد خوداندیشی
رهایی از خریت
و پرهیز از ارتکاب خطا
Gegen die Frau und die Demokratie: Der Kampf gegen gerechte Geschlechterverhältnisse gehört zum Kern des Putinismus und anderer rechter Bewegungen. Eine Antwort auf den Krieg muss deshalb auch eine feministische sein.
چامسکی: آموزش و پرورش حقیقی
یعنی یاد دادن خوداندیشی به خلایق
اسلام واقعی و واهی وجود ندارد. اسلام آغازین انقلابی و اسلام واپسین ارتجاعی وجود دارد. فرق حضرت محمد با خمینی و خامنه ای هم همین جا ست. حضرت محمد شخصیتی انقلابی بوده است و جامعه را به پیش رانده است. خمینی و خامنه ای مرتجعند و مانع توسعه جامعه می شوند
آره.
کار در جوامع طبقاتی
شبیه بیگاری است.
ولی
علیرغم آن،
کار
بهتر از بیکاری است.
بیکاری
بدترین بدبختی است
معمولا وقتی از «اتوپیا» حرف می زنیم،
تمرکز بر «آینده نگری» و نسخه پیچی برای آن است.
اما باید توجه داشت که اتوپیا همچنین می تواند «گذشته نگر» باشد.
یعنی عناصری پراکنده از گذشته ای رفع شده را به کمک تجرید درهم ترکیب کرده و به «یک دوران طلایی» مبدل کند.
علائم بسیاری مشهود است که چنین تخیلاتی قدرت نفوذ پیدا کرده اند.
این واپس نگری، به ویژه برای کسانی که آن گذشته را زیست نکرده اند،
می تواند واگیر دار شود.
احیای عظمت ایران باستان، و زبانم لال، حتی بازگشت به دوران محمد مصدق و یا رضاشاه،
همگی از یک ریشه نظری برخوردارند.
امکان جوش خوردن این گرایشاتِ بعضا متباین، بعید نیست.
باید هوشیار بود و بدیل دیگری در مقابل وضع موجود پرورده کرد. زمان در انتظار ما از حرکت باز نمی ایستد!
مشد علی
و عشق خانهایست که آدمها از بههم چسباندنِ زخمهایشان میسازند
نازنین
این جمله دقیق و درست فرمول بندی نشده است.
عشق
و
در حقیقت
غریزه
می تواند مثل می و مواد مخدر
عقل اندیشنده مزاحم را از کار اندازد و به غفلت از زخم ها و دردها منجر شود.
بدین طریق
جای خردورزی را خیال بافی می گیرد و بنی آدم خر می شود.
ولی هیچ چیز زیباتر از این نیست که پس از دلمردگی ای دراز، باری دیگر نور در وجود تو سر بر دارد. #هولدرلین
willst du Frieden, bereite dich auf den Krieg vor.
ضرب المثل لاتینی
دارم فکر میکنم که پسری که عاشق چقدر جذابه و جذابتر اینکه دوطرف کنار هم قرار بگیرن
گلی
فکر
به شرطی فکر است
که
درست جمله بندی شود.
سعی کنید منظورتان را در جمله درستی تبیین دارید.
این «جمله» شما
نه جمله است و نه معنی دارد
هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای؟
من در میان جمع ودلم جای دیگر است
سعدی
سعدی در این بیت شعر
دیالک تیک وجود و شعور (دیالک تیک ماده و روح) را
به شکل دیالک تیک جسم خویشتن و فکر خویشتن
بسط و تعمیم می دهد:
جسمش در میان جمع است
فکرش در پیش دلبر است
این دیالک تیک
به شکل دیالک تیک جسم و جان هم بسط داده میشود
جان در زبان هگل به معنی فکر، ذهن، ضمیر (Geist) است
چرا باید یهویی یاد دختر خاله بابام که ۱۵ سال پیش با سرطان جوونمرگ شد بیفتم رابطه ای هم با هم نداشتیم فکر میکنم بعضی مواقع مرده ها برام سیگنال میفرستن که یادشون کنیم خلاصه گیتی جان روحت شاد حیف خیلی خیلی زود رفتی نازنین
پریلیس
نه.
دلیلش انعکاس همه چیزهای مادی و فکری دور و بر در آیینه ضمیر آدمی و ته نشین شدن آنها و احیای آنها در عالم خواب و یا بیداری به دلایل معینی است.
انعکاس یکی از مهمترین تزهای تئوری شناخت مارکسیستی است.
سعدی
ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
مرغ دل صاحب نظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده
میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
گر پای به در مینهم از نقطه شیراز
ره نیست تو پیرامن من حلقه کشیده
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
روی تو مبیناد دگر دیده سعدی
گر دیده به کس باز کند روی تو دیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
سعدی در این غزل
دیالک تیک معروفیت و محرومیت را بیت به بیت در فرمهای مختلف بسط و تعمیم میدهد:
معروفیت عاشق در دور و بر معشوق و محرومیتش حتی از دیدن روی او
معروفیت گرگ در دریدن کذایی یوسف و محرومیتش از از دریدن او
برای فرزندانتان الگوی عملی باشید... کودکان به رفتارها و پدیدههای اطراف بسیار دقّت دارند.
اگر قصد آموزش چیزی را به کودکانتان دارید، آنها را امر و نهی نکنید؛ بلکه با رفتار خود به آنها آموزش دهید.
نم نم باران
رابطه فرزند با مادر و پدر
رابطه ای دیالک تیکی است:
یعنی رابطه ای مبتنی بر وحدت و تضاد
کریم هم گفته:
توله های تان دشمنان تان هستند.
فرزند جنتی بدترین دشمن روحانیت شیعی می شود تا پدر حکم اعدامش را صادر کند.
اگر فرزند سید علی دشمن روحانیت نیست
بنا بر حکم کریم
فرزند نامشروع او ست
تجارت توانگر کند هند را
خبر کن اگر دیدی آن رند را
هند
نفت مفت از پوتین و لاو روف می خرد
و
به
قیمت کلان
ه
اروپا
می فروشد.
بعد پیتزا املت بهترین غذای دنیاست
ایمان
تغذیه باید علمی باشد و نه میلی و هوا و هوسی.
ایراد ما درست همینجا ست.
بخش اعظم مواد غذایی ما
از جنس کاه است.
یعنی فاقد ارزش بیولوژیکی است.
دوست
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید.
صداش
به شکل حزن پریشان واقعیت بود.
و پلک هاش
مسیر نبض عناصر را
به ما نشان داد.
و دست هاش
هوای صاف سخاوت را
ورق زد
و مهربانی را
به سمت ما کوچاند.
به شکل خلوت خود بود
و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را
برای آینه تفسیر کرد.
و او به شیوه باران پر از طراوت تکرار بود.
و او به سبک درخت
میان عافیت نور منتشر می شد.
همیشه کودکی باد را صدا می کرد.
همیشه رشته صحبت را
به چفت آب گره می زد.
برای ما، یک شب
سجود سبز محبت را
چنان صریح ادا کرد
که ما به عاطفه سطح خاک دست کشیدیم
و مثل لهجه یک سطل آب تازه شدیم.
و ابرها دیدیم
که با چقدر سبد
برای چیدن یک خوشه بشارت رفت.
ولی نشد
که روبروی وضوح کبوتران بنشیند
و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصله نورها دراز کشید
و هیچ فکر نکرد
که ما میان پریشانی تلفظ درها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم.
سپهری
و او به شیوه ی باران پر از طراوت تکرار بود
سپهری
هیچکس
و
حتی هیچ بارانی
نمی تواند پر از طراوت تکرار باشد.
فلاکت عشق همینجا ست.
پس از مدتی
آتشین ترین عشق ها
به بدترین نفرت ها مبدل می شوند
و
به اصطلاح خیانت ها
رواج می یابند.
چنان زندگی کن
که
نه
پیروزی ها
را
بلکه غلبه بر شکست ها
را
جشن بگیری.
چه گوارا
هی چه گوارا
مگر غلبه بر شکست ها
پیروزی محسوب نمی شود؟
رضا پهلوی بدون این که بگوید نظر خودش درباره شیوه حکومت آینده چیست، از دیگران میخواهد با او متحد شوند.
چرا. گفته است: می خواهد همه آزاد باشند. حتی کمونیست های مهاجر به کره مریخ. برگردند بعد ملت انتخاب کنند که چه نوع حکومتی می خواهند. همه همین حرف ها را می زنند. فقط سؤالی از حضرات بکن تا فحش خوار مادر بدهند و از جانت سیر شوی
ویرایش:
ذهن:
من نگرانم
قلب:
آرام باش و استراحت کن.
ذهن :
من خرد و خرابم.
قلب:
فقط از من تبعیت کن.
ذهن :
تو اما قبلا نبوده ای.
قلب:
به من اعتماد کن.
ازش خوشت خواهد امد.
روح:
اگر شما دو تا خاموش باشید
من
از نقشه ام پرده برمی دارم.
عجب خرافاتی
دختر همسری آلترناتیو تشیع حشری به بی بند و باری است که نتیجه توسعه مناسبات سرمایه داری است
مبارزه طبقاتی شامل همه انواع مبارزه از بالا و پایین می شود.مبارزه طبقاتی مفهوم عامی است. رفرم و اعتصاب و گرانی و گرانفروشی هم جزو مبارزه طبقاتی ا ند
این ربطی به عشق نداره به خوبی آدمهای خوب ربط داره که هیچوقت تموم نمیشن
دختر بهار
آدم
آدم است.
دخت بهار.
خوبی و بدی آدمها
خرافه ای بیش نیست.
مورالیزاسیون (اخلاقی سازی) چیزها
یعنی
ارزیابی چیزها با مفاهیم اخلاقی
فرمی از خر پروری و عوامفریبی است.
آدمیان
را
باید بسته به تعلقات طبقاتی شان ارزیابی کرد
قطعنامه کمونارها:
با توجه به ضعف ما
به تصویب قوانین تان کمر بربستید
قوانینی برای تبدیل ما به نوکران.
هشدارید که ما دیگر تن به نوکری نمی دهیم.
آقای برشت: گذشت آن دوره ها. در قرن ۲۱ میلیون میلیون برده در راهند و خود را به آب و آتش می زنند تا برده داری پیدا کنند که به غل و زنجیرشان کنند و استثمارشان کنند. آزادی دیگر خیالی و خواهش و ارزویی حتی نیست. بردگی اکنون به آرمان و آرزو بدل شده است و مورد ستایش قرار می گیرد.
آره. عشق وسیله ای برای رفع نیاز است. پس از رفع نیاز مثل هر وسیله دیگر رهسپار پستوی ذهن می شود تا با تشکیل نیاز دیگری از پستو بیرون آید
مبارزه طبقاتی یک مفهوم است. مانیفست همین مفهوم را بسط داده است: مبارزه نوکر بر ضد ارباب. کلفت بر ضد کدبانو. برده بر ضد برده دار... و یا برعکس: مبارزه ارباب بر ضد بنده. مبارزه طبقه حاکمه بر ضد توده. سعی کنید تعریف مفاهیم را بیاموزید تا بتوانید بیندیشید و اندیشه همنوع خود را درک کنید. کسب و کار ترجمه و انتشار مفاهیم است. بخوانید.
جنگ امروز جنگ رسانه هاست.
حریف حزب اللهی
جنگ رسانه ای
فرمی از مبارزه ایده ئولوژیکی
است
و
مبارزه ایده ئولوژیکی
فرمی از مبارزه طبقاتی است.
این حرف ها باید تحلیل مارکسیستی شوند. تزاریسم کانون جهانی فئودالیسم بوده است. روحانیت متحد طبقاتی تزار بوده است. و پوتین تزار جدید است و ارتجاع مدرن است
خوشامد این و آن هم مهم نیست.
مثل خوب و بد نامیدن ادم ها ست.
سعی کنیم آدم باشیم.
با تظاهر به بی تفاوتی نسبت به کسی جذابتر نمیشین، فقط احساس خوبی که به شما داره رو آروم آروم از بین میبرین
دادخواه
بی تفاوتی نسبت به کسی
می تواند دهها دلیل متفاوت داشته باشد
۱
میتواند به معنی عشوه باشد
تا حریف را حریص تر و وابسته تر و ذلیلتر و نیازمندتر سازد
۲
می تواند از فرط نفرت باشد.
فرنگی ها حتی در خیابان و یا تراموا
به محض نگاه کردن زنی و یا نری به آنها
واکنش تحقیرآمیز علنی نشان میدهند
آره. نه سرمایه داری در ایران به فئودالیسم برگشت و نه سوسیالیسم به سرمایه داری. ایران و ممالک پسا سوسیالیستی به سیستمی قارچگونه از سر تا پا ارتجاعی و انگلی برگشته اند. مثال: روسیه شوروی و دیگر ممالک سوسیالیستی طبقه متوسط نداشته اند. به همین دلیل ساختمان جامه سرمایه داری فاقد طبقه اجتماعی لازمه بوده است. جای بورژوازی ملی را یا بورژوازی امپریالیستی از امریکا و اروپا و غیره و یا اولیگارش های خودی گرفته اند. این طوایل دستخوش بحرانند. جنگ هم ضمنا بازتاب همین بحران است
این «شعر» مهوش
جفنگ است
چون اولا به لحاظ قافیه لنگ است
سبز و پاک و آغاز که کلمات همقافیه نیستند.
ثانیا
به لحاظ معنی جفنگ است.
حیات و یا زندگی
به معنی گذار از جامد به جاندار است
مثلا گذار از عناصر شیمیایی از قبیل کربن و هیدروژن و اکسیژن و غیره
به
نبات و جانور است
کارل مارکس:
«عوامفریبی تمدن بورژوایی
وقتی علنی و عریان می گردد
که
بدان در مستعمراتش
نظر اندازیم.
و گرنه
در زادگاهش که جلوی چشمان ما ست
نسبتا بد نیست.»
مارکس همچنان مطرخ است
حریف
چرا مارکس همچنان مطرخ است؟
این خبر
فی نفسه
خبر غم انگیزی است.
ایکاش به عوض مارکس، مارکسیسم مطرح می بود
که احدی ازش خبر ندارد.
ایرج میرزا :
گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهن گرفتن آموخت.
عجب مزخرفتی در کتب درسی می نویسند.
پستان به دهن گرفتن امری غریزی ـ طبیعی است
و نوزاد نیازی به تعلیم مادر ندارد.
خوکها دراز می کشند
و
توله ها
بی نیاز از آموزش میرزا مادرها
دست به کار نوشیدن شیر چرب اعلی می شوند
اداره جهان بی سر و سامان را باید به دست شیرخوارگان سپرد.
گرتای سوئدی:
همه باید خودرو الکتریکی برانند.
همسن افرقایی گرتا:
ما هم شب و روز
برای باطری خودروهای الکتریکی ات گرتا
به هر مشقتی
کوبالت
استخراج می کنیم.
ضمنا
نانی به کف آریم و به عزت می خوریم
طنزی عالمانی:
باز هم غر زدن شروع شد
که
از فردا دمای هوا در سایه ۳۷ درجه سانتیگراد خواهد شد.
خوب
لامصبا
از سایه صرفنظر کنید
تا رستگار شوید.
مشخصه مدرن جمکرانی ـ جماعت مرده ستایی توأم با زنده ستیزی است
این سخن مشد علی محروم از مفهوم است. نشانه بی خبری از تفکر مفهومی است. بدبختی روشنفکریت جمکرانی همین است. خواننده فقط به مدد تخلیل میتواند منظور مشد علی مثلا از درد بزرگتر را حدس بزند. حالا حدس بزنید چیست؟
ادامه دارد.
۱۴۰۱ خرداد ۲۸, شنبه
کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۱۲۶)
میم حجری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر