۱۴۰۱ خرداد ۲۹, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (م) ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی (۷)


هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

·    مارکس در اثرش تحت عنوان «نقدی بر اقتصاد سیاسی» ادامه می دهد:

 

۵

·    «این شعور (شعور جامعتی. مترجم) انسان ها نیست که وجود (وجود جامعتی. مترجم) آنها را تعیین می کند.

·    بلکه وجود جامعتی انسان ها ست که تعیین کننده شعور  جامعتی آنها ست.»

 

(مارکس

 در این جمله

 دیالک تیک وجود و شعور

(ماده و روح)

را

که

از

 دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی

است.

یعنی

شامل حال کل هستی (طبیعت، جامعه، تفکر)

می شود،

به شکل دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی بسط و تعمیم می دهد.

یعنی

از

کل هستی

وارد جامعه بشری می شود.

یعنی

از

ماتریالیسم دیالک تیکی 

وارد ماتریالیسم تاریخی می شود.

مترجم)

 

۶

·    «نیروهای مولده مادی هر جامعه در مرحله معینی از توسعه شان با مناسبات تولیدی جامعه مربوطه در تضاد قرار می گیرند.

·    با مناسبات تولیدی موجود و یا با بیانگر حقوقی ـ قضایی درخور آن و یا با مناسبات مالکیت که نیروهای مولده مادی هر جامعه  تا آن زمان در چارچوب شان حرکت می کردند، در تضاد قرار می گیرند.»

 

(مارکس

در این جمله

از مهم ترین دیالک تیک هر جامعه

تکرار می کنیم:

هر جامعه

سخن دارد:

از

دیالک تیک سه عضوی نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی) ـ روبنای ایده ئولوژیکی.

 

مارکس

این دیالک تیک سه عضوی

را

از

ترکیب مهم ترین دیالک تیک های دوگانه هر جامعه

به دست آورده است:

 دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی (زیربنای اقتصادی)

+

دیالک تیک زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی) و روبنای ایده ئولوژیکی.

قطب تعیین کننده

در

دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی،

 نیروهای مولده است.

قطب تعیین کننده

در

دیالک تیک زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی) و روبنای ایده ئولوژیکی

زیربنای اقتصادی است.

 

رادیکالیته تفکر مارکسیستی همین جا آشکار می گردد.

رادیکالیته

یعنی

دست بردن به ریشه

و

ریشه ای ترین دیالک های جامعه بشری

همین دو دیالک تیک و یا دیالک تیک سه عضوی ناشی از ترکیب آندو ست.

مترجم)

 

۷

·    «مناسبات تولیدی (به ویژه مناسبات مالکیت بر وسایل اساسی تولید، در اثر تشدید این تضاد، به مثابه فرم) به غل و زنجیری بر دست و پای نیروهای مولده (به مثابه محتوا) مبدل می شوند.

·    آنگاه دوران انقلاب اجتماعی شروع می شود.»

 

(مارکس

در این جمله

ریشه مادی دوران های تاریخی

را

ریشه مادی انقلابات اجتماعی

را

کشف می کند و توضیح می دهد.

هم

دوران های تاریخی

ریشه مادی و عینی و واقعی دارند

و

هم

انقلابات اجتماعی.

این ریشه مادی و عینی و واقعی

در

دیالک تیک سه عضوی اساسی جامعه بشری است.

مثال:

رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا

(مناسبات تولیدی و نیروهای مولده)

شبیه رابطه پیراهن و کودک

است.

وقتی اندام کودک رشد کند، پیراهن برایش تنگ می گردد و دیر یا زود، جر می خورد.

وقتی

نیروهای مولده

زشد کنند،

مناسبات تولیدی برای شان تنگ می گردد

 و

 انقلاب اجتماعی ضرورت کسب می کند.

مترجم)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر