۱۴۰۱ تیر ۲, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (م) ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی (۱۱)


هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

۱۸

·    بنیادگزاری درک ماتریالیستی جامعه (و یا تاریخ) توسط مارکس و انگلس به معنی تحولی انقلابی در آموزه جامعه (جامعه شناسی) بود.

 

(جامعه شناسی علمی

هم

از این به بعد پا به عرصه وجود می گذارد.

مترجم)

 

۱۹

·    این تحول انقلابی در جامعه شناسی قبل از همه به برکت دستاوردهای سه گانه ماتریالیسم تاریخی در مقابل همه تئوری های جامعتی ماقبل مارکسیستی امکان پذیر می گردد:

 

الف

 

۱

·    اگر کسی تا آن زمان، به طور بیواسطه به تحقیق و بررسی نگرش های سیاسی و حقوقی و غیره می پرداخت، در صدد درک پیدایش آنها از ایده های (اندیشه های) اجتماعی انسان های دوران معینی بر می آمد، درک ماتریالیستی جامعه (و یا تاریخ) اما به تعمق (ژرفکاوی) در تجزیه و تحلیل منشاء مادی اندیشه های اجتماعی کمر برمی بندد.

 

۲

·    به ویژه مارکس و انگلس عرصه اکونومیکی (اقتصادی) را از میان عرصه های مختلف حیات اجتماعی برجسته می کنند و مناسبات تولیدی را به مثابه مناسبات اساسی، آغازین و تعیین کننده مابقی مناسبات جامعتی، از میان مجموعه مناسبات جامعتی برجسته می کنند.

 

ب

·    اگر تا آن زمان، تمیز مهم از بی اهمیت در مجموعه بغرنج پدیده های اجتماعی امکان ناپذیر بود و کسی معیاری برای چنین تمییزی در اختیار نداشت و خلایق تا آن زمان، به بررسی مناسبات جامعتی ایده ئولوژیکی بسنده می کردند، پس از بنیانگزاری درک ماتریایلستی تاریخ و یا جامعه، تجزیه و تحلیل مناسبات تولیدی مادی، امکان لازم را برای درک و توضیح علمی قاعده مندی ها در روند توسعه جامعتی  را فراهم می آورد و جمعبندی عام اوضاع در کشورهای مختلف در مفهوم اساسی فرماسیون اقتصادی جامعه را امکان پذیر می سازد.

 

·    مراجعه کنید به فرماسیون اقتصادی (اکونومیکی) جامعه، مناسبات تولیدی

 

فرماسیون اقتصادی جامعه

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/7254

 

 

مناسبات تولیدی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3156

 

پایان

 

پ

·    تنها در صورت ارجاع (رجعت دادن) مناسبات جامعتی به مناسبات تولیدی (یعنی سنجش کلیه مناسبات جامعتی بر مبنای مناسبات تولیدی) و ارجاع مناسبات تولیدی به سطح توسعه نیروهای مولده مربوطه، امکان نمودارسازی توسعه فرماسیون اقتصادی جامعه به مثابه روند قانونمند و تاریخی ـ طبیعی  را فراهم می آورد.

 

(این بدان معنی است

که

در

دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی

نقش تعیین کننده از آن زیربنای اقتصادی

و

در

دیالک تیک مناسبات تولیدی (فرم) و نیروهای مولده (محتوا)

از آن نیروهای مولده

است.

مترجم.)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر