۱۴۰۱ خرداد ۲۷, جمعه

زندگی مارکس و انگلس (۱۷۹)

    

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل دوازدهم

پیوندی بی نظیر

 

۹

آرشیواتحادیه کمونیست ها و مکاتبات سیاسی مارکس و انگلس و بریده هایی از روزنامه ها

نیز تا اواسط سالهای ۶۰

در خانه مشترک ماری برنس و خواهرش لیدیا

قرار داشت

تا

از پیگرد پلیس در امان باشند.

 

حتی همین روزها

نویسندگان حقیر بورژوایی راجع به این «زندگی دوگانه» (کار همزمان در شرکت و فعالیت حزب طبقه کارگر) کارخانه دار زاده و یکی از دو مؤسس کمونیسم علمی

قلمفرسایی می کنند و مزه می ریزند.

 

انگلس در شرکت ارمان و انگلس کار می کرد،

چون

بدین طریق

علیرغم تکالیف تجاری دست و پا گیر

کمک بزرگی به مارکس و جنبش کارگری در آن زمان بود.

 

انگلس از این حقیقت امر حرکت می کرد

که

پول

تحت شرایط کاپیتالیستی

مظهر قدرت 

است.

 

استفاده از این قدرت پول به نفع طبقه کارگر و رهایش آن

به

معنی ضربه زدن بر دشمن (بورژوازی) با حربه خود او ست.

 

انگلس

بعدها در خاطراتش می نویسد:

«می توان  همزمان هم بورسباز بود و هم سوسیالیست.

یعنی

متنفر و متهوع از طبقه بورسبازان بود.

 

اگر من مطمئن می بودم که از طریق رفتن به بورس

می توانم یک میلیون درآمد داشته باشم

 و

آن مبلغ بزرگ را در اخیتار حزب در اروپا و امریکا قرار دهم،

حتما به بورس می رفتم.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۵، ص ۴۴۴)

 

(در این اندیشه انگلس، 

نه فقط قدرت پول، 

بلکه ضمنا قدرت و عظمت شعور و شناخت تبیین می یابد.

چون سلطان پنبه بودن و سگ سرسپرده توده بودن،

کار هر کس نیست.

مترجم.)


جنی

همسر مارکس

در اوایل سال های ۵۰

راجع به این «زندگی دوگانه» کذایی دوست ارجمند خانواده اش می نویسد:

«همسرم مارکس و ما همگی دل مان برایش خیلی تنگ می شود

و

 چه بسا دل مان برای دیدارش پرپر می زند.

ولی

از اینکه او بهترین راه را در پیش گرفته است

تا پادشاه پنبه باشد،

از ته دل شادمانیم.

بهتر از همه اما این است

که

او علیرغم تجارت پنبه، همان فریتس سابق بماند.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۷، ص ۱۵۲)

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر