مولوی
ای یار ما دلدار ما ای عالم اسرار ما
ای یوسف دیدار ما ای رونق بازار ما
نک بر دم امسال ما خوش عاشق آمد پار ما
ما مفلسانیم و تویی صد گنج و صد دینار ما
ما کاهلانیم و تویی صد حج و صد پیکار ما
ما خفتگانیم و تویی صد دولت بیدار ما
ما خستگانیم و تویی صد مرهم بیمار ما
ما بس خرابیم و تویی هم از کرم معمار ما
من دوش گفتم عشق را:
«ای خسرو عیار ما
سر درمکش، منکر مشو
تو بردهای دستار ما»
واپس جوابم داد او:
«نی از تو است این کار ما
چون هرچ گویی وادهد همچون صدا کهسار ما»
من گفتمش:
«خود ما کهیم و این صدا گفتار ما
زیرا که که را اختیاری نبود
ای مختار ما.»
پایان
در این غزل مولانا
دوئالیسم های مختلفی توسعه داده شده اند.
تضاد دوئالیستی
در همه فرقه های عرفان در فرم های مختلف
مطرح می شود:
۱
ای یار ما، دلدار ما، ای عالم اسرار ما
ای یوسف دیدار ما، ای رونق بازار ما
دوئالیسم کالا و بازار به مثابه دوئالیسمیوسف و بازار.
۲
نک بر دم امسال ما، خوش عاشق آمد پار ما
ما مفلسانیم و تویی صد گنج و صد دینار ما
دوئالیسم امسال و پارسال
دوئالیسم مفلس و خرپول
۳
ما کاهلانیم و تویی صد حج و صد پیکار ما
ما خفتگانیم و تویی صد دولت بیدار ما
دوئالیسم کاهل و کوشا
دوئالیسم خفته و بیدار
۴
ما خستگانیم و تویی صد مرهم بیمار ما
ما بس خرابیم و تویی هم از کرم معمار ما
ما مجروحیم و تو مرهم جراحات مایی.
ما خرابیم و تو معمار مایی.
دوئالیسم زخم و مرهم
دوئالیسم تخریب و تعمیر
۵
من دوش گفتم عشق را:
«ای خسرو عیار ما
سر درمکش، منکر مشو
تو بردهای دستار ما»
دوئالیسم عیار و دستار
۶
واپس جوابم داد او:
«نی از تو است این کار ما
چون هرچ گویی وادهد همچون صدا کهسار ما»