سعدی
بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت
سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز
تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
تصور و تصویری که در هنر نقاشی فئودالی از ساقی
عرضه می شود
تأمل انگیز است.
ساقی در هیئت زن
عینا و عملا
الکلیزه
(الکل واره)
می شود.
عطر واره می شود.
سیال می شود.
ضمنا
دیالک تیک باده ریز و باده نوش (ساقی و مست)
وارونه می شود:
ساقی
مست تر از میخوار نمودار می گردد.
شاید در واقع هم چنین بوده باشد:
یعنی ساقی ضمن دادن باده
خودش هم به تقاضای مشتری
مست کرده باشد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر