میم حجری
در جهان نعمت کافی برای رفع حوایج همه هست.
ولی برای رفع حرص و طمع همه نیست.
گاندی
این شعار گاندی مملو از ایرادات تئوریکی است:
گاندی
چنان وانمود می کند که انگار جهان باغ جنت است
و
همه مایتحتاج بشری
به صورت شط هایی جاری اند.
جهان «بینی» گاندی
شبیه جهان «بینی» انبیا ست
که
هزاران سال قبل زیسته اند و عندیشیده اند.
گاندی
اولا
نمی ماند
که
حوایج مادی و فکری و هنری استه تیکی بشری
به
مشقتی عظیم
تولید می شوند.
گاندی
ثانیا
نمی داند
که
تعیین کننده اخلاق افراد
مثلا داشتن و نداشتن حرص و طمع
بسته و وابسته به شیوه همین تولید مشقتبار
است.
اینجا هم تشابه گاندی به انبیا و ائمه و اولیا و فقها
آشکار می گردد
که
راه حل «اصلاح» جامعه
را
در
موعظه اخلاقی
(در امر به معروف و نهی از منکر، در دعوت به قناعت و در نهی از حرص و طمع)
دانسته اند.
یعنی
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
را
وارونه کرده اند.
در حالیکه برای تغییر اخلاق جامعه
شیوه تولید مایحتاج بشری
باید
تحول داده شود.
فقط در صورتی که بشر در معرض مستمر خطر هلاکت از فقر و ذلت نباشد،
حرص و طمع
و
خیلی از خصایص اخلاقی دیگر
از بین می روند.
تفاوت طرز تفکر مارکسیستی ـ لنینیستی با طرز «تفکر» گاندیستی و مذهبی
همین جا ست.
طرز تفکر مارکسیستی ـ لنینیستی
دست به ریشه قضایا می برد
و
دست از خیال پردازی و عوامفریبی
برمی دارد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر