۱۴۰۱ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

قصه های خانم گاف (۶۲)

 

   گاف سنگزاد

 

https://www.jmberlin.de/blog-en/jmbblog-en/wp-content/uploads/2016/06/Sonderheft_Philosophie-Magazin_Hannah-Arendt_Titelblatt.jpg

 
قاطع‌ترین دستور از لوله تفنگ بیرون می‌آید که به آنی‌ترین و کامل‌ترین اطاعت می‌انجامد.
چیزی که هیچ‌گاه از این لوله در نمی‌آید 
قدرت است.

هرجا قدرت از دست برود؛ حکومت با خشونت عریان به میدان می‌آید.

خشونت که پیروز می‌شود یعنی حکومت با قدرتش خداحافظی کرده است.

قدرت هیچ‌گاه مال فرد نیست؛
 به گروه تعلق دارد و فقط تا زمانی وجود خواهد داشت که گروه گرد هم بماند. 
وقتی از شخصی که در قدرت است 
سخن می‌گوییم در واقع به این اشاره می‌کنیم که گروهی از مردم به او قدرت داده‌اند
 تا به نام‌شان عمل کند. 
لحظه‌ای که صدای تفنگ‌ها بلند شود
 سیمای گروه، که خاستگاه قدرت است، 
محو می‌شود.
هانا آرنت

برای تحلیل این ادعای هانا آرندت پرمدعا
نخست آن را تجزیه می کنیم:

۱
قاطع‌ترین دستور از لوله تفنگ بیرون می‌آید که به آنی‌ترین و کامل‌ترین اطاعت می‌انجامد. 

هانا در این جمله،
بی آنکه خودش متوجه باشد،
دیالک تیک دستها بالا و تسلیم
را
به شکل دیالک تیک دستور و اطاعت بسط می دهد
و
نقش تعیین کننده را از آن دستور دست ها بالا (شلیک گلوله) می داند.
 
بدین طریق
پیش شرط تسلیم توده،
ترور توده قلمداد می شود.
 
ایراد بینشی همیشگی معشوقه هایدگر فاشیست،
طرز تفکر متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) او ست.

هانا
دستور
را
از محتوای مادی، طبقاتی و مشخصش تخلیه می کند 
و
 بدان خصلت ماورای طبقاتی، انتزاعی و کلی و همیشه همان می بخشد.

برای هانا
سوبژکت (فاعل) صادر کننده دستور
(تفنگدار)
نه، وجود مشخص، بلکه وجود مجرد دارد.

عوامفریبی هانا
دقیقا
همینجا ست.
 
برای اینکه صاد کننده دستور
هرگز و هیچ کجا
ماورای طبقاتی و کلی و انتزاعی و مجرد نیست.
بلکه طبقاتی، جزئی و مشخص است.


۲
قاطع‌ترین دستور از لوله تفنگ بیرون می‌آید که به آنی‌ترین و کامل‌ترین اطاعت می‌انجامد.
 
هانا 
عملا و عینا
ترور
را
ایدئالیزه می کند.
به عرش اعلی می برد.
مطلق می کند.

به همین دلیل از قاطع ترین دستور دم می زند که با ترور عریان شروع می شود
و
در طرفة العینی به طور کامل به تسلیم می انجامد.
 
منظور هانا
این است که تروریست مسلح به محض ترور بخشی از جامعه، 
کل جامعه را به تسلیم وامی دارد.
 
هانا
نمی داند و یا نمی خواهد بداند که جامعه چیست.
 
در بینش جامعتی هانا
تفنگدار
نه، عضو جامعه،
نه، عضو یکی از طبقات و اقشار اجتماعی،
بلکه چیزی شناور بر فراز طبقات اجتماعی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر