میم حجری
مارکس
دانشمند
بود
و
کاشف علم کمونیسم
بود؟
خدمت بزرگ دیگر مارکس و انگلس
بسط و تعمیم ماتریالیسم دیالک تیکی
به
جامعه بشری
و
تشکیل ماتریالیسم تاریخی
بوده است.
موضوع ماتریالیسم دیالک تیکی
عام ترین قوانین و قانونمندی های کل هستی (طبیعت، جامعه و تفکر)
است.
در حالیکه
موضوع ماتریالیسم تاریخی
عام ترین قوانین و قانونمندی های جامعه بشری
اند.
این بدان معنی است
که
ماتریالیسم دیالک تیکی
غنی تر و کلی تر و عام تر
از
ماتریالیسم تاریخی
است.
مفاهیم و مقولات ماتریالیسم تاریخی
خاص تر و محدودتر
از
مفاهیم ماتریالیسم دیالک تیکی اند.
مثال:
دیالک تیک اساسی ماتریالیسم دیالک تیکی
دیالک تیک وجود و شعور
(دیالک تیک ماده و روح)
بوده است.
بسط و تعمیم این دیالک تیک بر جامعه بشری،
عبارت است
از
دیالک تیک وجود جامعتی و شعور جامعتی.
این دیالک تیک یکی از عام ترین و کلی ترین دیالک تیک های جامعه بشری
است
و
نقش تعیین کننده در آن، از آن وجود جامعتی است.
با
تدوین ماتریالیسم تاریخی
ماتریالیسم طراز نوینی
پا به عرصه هستی می نهد
که
به برکت آن،
علم الجامعه (جامعه شناسی) فلسفی مطلقا مدرنی
تشکیل می یابد.
بدین طریق
جامعه شناسی
به
علمی از تبار علوم طبیعی و تجربی و ریاضی تبدیل می شود.
موضوع و مفاهیم این جامعه شناسی فلسفی
اما
قوانین و قانونمندی های کلی و عام جامعه بشری در همه انواع تاریخی اش
هستند.
مارکس و انگلس
را
می توان مؤسس جامعه شناسی طراز نوین محسوب داشت.
با
تدوین ماتریالیسم تاریخی
فاتحه بلند بالایی بر همه انواع پیشین ماتریالیسم
خوانده می شود
که
همه از دم
منفعل و تماشاگر و پاسیو
بوده اند.
خواه
ماتریالیسم فرانسه
خواه
ماتریالیسم فویرباخ
و
خواه
ماتریالیسم علم الاشیایی
و
غیره.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر