پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۱
· اوبژکتیو (عینی) به چیزی اطلاق می شود که مستقل از سوبژکت منفرد و مستقل از شعور (ضمیر) او وجود دارد.
۲
· اوبژکتیو در فلسفه مارکسیستی به دو معنی مختلف زیر به کار می رود :
الف
به معنی وجود عینی
· وجود عینی داشتن (اوبژکتیویته) شیئ و یا پدیده ای به این معنی است که آن مستقل از سوبژکت منفرد و مستقل از شعور (ضمیر) او وجود دارد.
· بنا بر این تعریف، مثلا قوانین طبیعی و یا مناسبات اقتصادی هر فرماسیون اجتماعی معین، وجود عینی دارند.
( این فرموبندی دقیق نیست.
در آثار لنین هم با این جور فرمولبندی های نادقیق و نادرست مواجه می شویم.
قوانین و مناسبات اقتصادی
چیزهای فکری و سوبژکیتو و انتزاعی اند
که
منشاء مادی و عینی دارند.
مثال:
مفهوم درخت
منشاء مادی و عینی و واقعی دارد.
چون از تجرید سرو و صنوبر و غیره تشکیل یافته است.
مفهوم درخت
اما
وجود مادی و عینی ندارد.
فقط در ذهن ما وجود دارد.
مترجم.)
ب
مفهوم «اوبژکتیو و یا عینی» در تئوری شناخت
· ما در رابطه با شناخت انسانی از محتوا و خصلت عینی چیزی، یعنی از عینیت (اوبژکتیویته) آن چیز صحبت می کنیم.
· عینیت شناخت در آن است، که سوبژکت شناخت (مثلا انسان شناسنده) واقعیت عینی را به طور عینی منعکس می کند.
· یعنی آن سان که هست و نه آن سان که شناسنده دلش می خواهد.
· به عبارت دیگر شناخت با اوبژکت شناخت (موضوع شناخت) انطباق دارد.
۳
· توجه به نکات زیر در رابطه با مفهوم «اوبژکتیو» ضرورت دارد:
الف
تفاوت عینی با مادی
۱
· «عینی» را نباید با «مادی» یکی دانست.
۲
· مادی هر آن چیزی است، که مستقل از شعور (ضمیر) و در خارج از آن، به طورکلی وجود دارد.
۳
· ضد دیالک تیکی مادی، فکری (ایده ای) است که فقط در شعور (در ضمیر انسانی) و به واسطه شعور (ضمیر) وجود دارد.
۴
· اوبژکتیو و یا عینی اما عبارت است از هر آن چیزی، که مستقل از شعورسوبژکت منفرد وجود دارد.
۵
· بنابرین، فرم های شعور اجتماعی مثلا مذهب و غیره، اگرچه به طور اوبژکتیو و یا عینی وجود دارند، یعنی مستقل از شعور (ضمیر) فردی اند، در عین حال به مثابه فرم های شعور، حاوی خصلت فکری و غیرمادی اند.
(برای تمیز مادی از عینی هم بهترین ترفند توجه به دیالک تیک های مربوطه است:
مادی
در
دیالک تیک مادی و روحی
وجود دارد
و
اوبزکتیو (عینی)
در
دیالک تیک اوبژکتیو و سوبژکتیو.
مترجم)
ب
تفاوت عینی با واقعی
۱
· «عینی» را همچنین نباید با «واقعی» (رئال) یکی دانست.
۲
· محتوای مفهوم «واقعی»، وسیعتر از محتوای مفهوم «عینی» است:
· فقط چیزهای عینی (یعنی چیزهائی که مستقل از شعور فردی وجود دارند) نیستند که وجود دارند، بلکه خود شعور فردی و سوبژکتیو نیز وجود دارد.
۳
· چیزهای واقعی (رئال) می توانند، هم مادی باشند و هم فکری، هم اوبژکتیو (عینی) باشند و هم سوبژکتیو.
۴
· چیزهای عینی ـ واقعی، محتوای مفاهیم «عینی» و «واقعی» را تشکیل می دهند.
۵
· اگر چیزهای مورد نظر، مستقل از شعور به طور کلی (یعنی مستقل از هر نوع شعور) و در خارج از آن وجود داشته باشند، مادی نامیده می شوند.
(برای تمیز واقعی از عینی هم بهترین ترفند توجه به دیالک تیک های مربوطه است:
واقعی
در
دیالک تیکرئال و ایرئال (واقعی و غیرواقعی)
وجود دارد
و
اوبزکتیو (عینی)
در
دیالک تیک اوبژکتیو و سوبژکتیو.
مترجم)
· مراجعه کنید به ماده، مادی، واقعی و دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر