۱۴۰۱ فروردین ۳, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اوبژکتیو (عینی)

The Ideal Object: Hiram Powers (1848) and Andy Warhol (1964) – installation view 1

پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

شین میم شین

  

۱

·      اوبژکتیو (عینی) به چیزی اطلاق می شود که مستقل از سوبژکت منفرد و مستقل از شعور (ضمیر) او وجود دارد.

 

۲

·      اوبژکتیو در فلسفه مارکسیستی به دو معنی مختلف زیر به کار می رود :

 

الف

به معنی وجود عینی

 

·      وجود عینی داشتن (اوبژکتیویته) شیئ و یا پدیده ای به این معنی است که آن مستقل از سوبژکت منفرد و  مستقل از شعور (ضمیر)  او وجود دارد.

·      بنا بر این تعریف، مثلا قوانین طبیعی و یا مناسبات اقتصادی هر فرماسیون اجتماعی معین، وجود عینی دارند.

( این فرموبندی دقیق نیست.

در آثار لنین هم با این جور فرمولبندی های نادقیق و نادرست مواجه می شویم.

قوانین و مناسبات اقتصادی

چیزهای فکری و سوبژکیتو و انتزاعی اند 

که

منشاء مادی و عینی دارند.

مثال:

مفهوم درخت

منشاء مادی و عینی و واقعی دارد.

چون از تجرید سرو و صنوبر و غیره تشکیل یافته است.

مفهوم درخت

اما

وجود مادی و عینی ندارد.

فقط در ذهن ما وجود دارد.

مترجم.)

 

ب

مفهوم «اوبژکتیو و یا عینی» در تئوری شناخت

 

·      ما در رابطه با شناخت انسانی از محتوا و خصلت عینی چیزی، یعنی از عینیت (اوبژکتیویته) آن چیز صحبت می کنیم.

·      عینیت شناخت در آن است، که سوبژکت شناخت (مثلا انسان شناسنده) واقعیت عینی را به طور عینی منعکس می کند.

·      یعنی آن سان که هست و نه آن سان که شناسنده دلش می خواهد.

·      به عبارت دیگر شناخت با اوبژکت شناخت (موضوع شناخت) انطباق دارد.

 

۳

·      توجه به نکات زیر در رابطه با مفهوم «اوبژکتیو» ضرورت دارد:

الف

تفاوت عینی با مادی

 

۱

·      «عینی» را نباید با «مادی» یکی دانست.

 

۲

·      مادی هر آن چیزی است، که مستقل از شعور (ضمیر) و در خارج از آن، به طورکلی وجود دارد.

 

۳

·      ضد دیالک تیکی مادی، فکری (ایده ای) است که فقط در شعور (در ضمیر انسانی) و به واسطه شعور (ضمیر) وجود دارد. 

 

۴

·      اوبژکتیو و یا عینی اما عبارت است از هر آن چیزی، که مستقل از شعورسوبژکت منفرد وجود دارد.

 

۵

·      بنابرین، فرم های شعور اجتماعی مثلا مذهب و غیره، اگرچه به طور اوبژکتیو و یا عینی وجود دارند، یعنی مستقل از شعور (ضمیر) فردی اند، در عین حال به مثابه فرم های شعور، حاوی خصلت فکری و غیرمادی اند.

 


(برای تمیز مادی از عینی هم بهترین ترفند توجه به دیالک تیک های مربوطه است:

مادی 

در 

دیالک تیک مادی و روحی 

وجود دارد

و

اوبزکتیو (عینی) 

در

 دیالک تیک اوبژکتیو و سوبژکتیو.

مترجم)

 

ب

تفاوت عینی با واقعی

 

۱

·      «عینی» را همچنین نباید با «واقعی» (رئال) یکی دانست.

 

۲

·      محتوای مفهوم «واقعی»، وسیعتر از محتوای مفهوم «عینی» است:

·      فقط چیزهای عینی (یعنی چیزهائی که مستقل از شعور فردی وجود دارند) نیستند که وجود دارند، بلکه خود شعور فردی و سوبژکتیو نیز وجود دارد.

 

۳

·      چیزهای واقعی (رئال) می توانند، هم مادی باشند و هم فکری، هم اوبژکتیو (عینی) باشند و هم سوبژکتیو.

 

۴

·      چیزهای عینی ـ واقعی، محتوای مفاهیم «عینی» و «واقعی» را تشکیل می دهند.

 

۵

·      اگر چیزهای مورد نظر، مستقل از شعور به طور کلی (یعنی مستقل از هر نوع شعور) و در خارج از آن وجود داشته باشند، مادی نامیده می شوند.

 


(برای تمیز واقعی از عینی هم بهترین ترفند توجه به دیالک تیک های مربوطه است:

واقعی

در 

دیالک تیکرئال و ایرئال (واقعی و غیرواقعی)

وجود دارد

و

اوبزکتیو (عینی) 

در

 دیالک تیک اوبژکتیو و سوبژکتیو.

مترجم)

 

·      مراجعه کنید به ماده، مادی، واقعی و دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت  

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر