دربارهٔ مسئلهٔ دیالکتیک
ولادیمیر ایلیچ لنین
«نامۀ مردم»،
شمارۀ ۱۱۴۶
( ۱۳ دی ۱۴۰۰)
تحلیلی
از
شین میم شین
۱
یگانگی اضداد
(شاید درستتر باشد بگوییم «وحدت» آنها؛
هرچند در اینجا تفاوت دو واژهٔ (؟) یگانگی و وحدت خیلی مهم نیست.
از یک لحاظ، هر دو درست است)
یعنی تشخیص (کشف) گرایشهای متناقض، متضاد، متقابلاً مشروط به وجود یکدیگر،
در همهٔ پدیدهها و فرایندهای طبیعت (شامل ذهن و جامعه).
۱
یگانگی اضداد
این مفهوم
توسط لنین و یا مترجم،
دقیق، فرمولبندی نشده است.
وحدت اضداد
یعنی
همبایی ستیزمند اقطاب دیالک تیکی
مثلا
دیالک تیک جذب و دفع
دیالک تیک داد و ستد
دیالک تیک حضور و غیاب
دیالک تیک پروتون و الکترون در هر اتم
دیالک تیک کاتیون و آنیون در هر نمک
دقیقتر
است.
۲
یگانگی اضداد
(شاید درستتر باشد بگوییم «وحدت» آنها؛
هرچند در اینجا تفاوت دو
واژهٔ (؟) یگانگی و وحدت خیلی مهم نیست.
لنین
ظاهرا
تفاوت و تضاد واژه را با مفهوم
نمی داند.
واژه
با
مفهوم
رابطه دیالک تیکی دارد.
مارکس هم می داند.
وقتی مارکس می گوید:
روح
همیشه
سایه ماده
را
بالای سرش دارد،
بدان معنی است
که
مثلا مفهوم
همیشه
سایه واژه
را
بالای سرش دارد
و
حکم
سایه جمله
را.
مفهوم
به محض تشکیل
بسان خنجری به محض تشکیل
وارد غلافی مادی به نام واژه و یا کلمه و ترکیبی از کلمات می شود.
مفهوم سیب
به
عنوان مثال
به محض تشکیل
آلما و سیب و اپل و اپقل و غیره
نامیده می شود
بعد
بر زبان می آید
روی کاغذ می نشیند
خوانده می شود.
دیالک تیک واژه و مفهوم
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک ماده و روح، وجود و شعور، فرم و محتوا ست.
۳
یگانگی اضداد
(شاید درستتر باشد بگوییم «وحدت» آنها؛
هرچند در اینجا تفاوت دو واژهٔ (؟) یگانگی و وحدت خیلی مهم نیست.
از یک لحاظ، هر دو درست است)
یعنی تشخیص (کشف) گرایشهای متناقض، متضاد، متقابلاً مشروط به وجود یکدیگر،
در
همهٔ پدیدهها و فرایندهای طبیعت (شامل ذهن و جامعه).
تشخیص
با
کشف
یکسان نیست.
تشخیص
احتمالا
توسط مترجم روسی و ایرانی
غلط ترجمه شده است.
Bestimmung
به
معنی تعیین و تعریف
است
و
نه
تشخیص.
پدیده ها و روندهای طبیعت
غلط
است.
پدیده ها و روندهای طبیعی
دقیق
است.
۴
یگانگی اضداد
یعنی تشخیص (کشف) گرایشهای متناقض، متضاد، متقابلاً مشروط به وجود یکدیگر،
در
همهٔ پدیدهها و فرایندهای طبیعت (شامل ذهن و جامعه).
این تعریف لنین از یگانگی اضداد و یا دیالک تیک
تعریف مطلقا معیوبی است.
تشخیص و کشف اقطاب متضاد در هر کلی، مثلا تشخیص و کشف پروتون و الکترون در اتم و جذب و دفع در اندام
امری سوبژکتیو (ذهنی)
است.
وجود پیشاپیش اقطاب متضاد در هر کل
اما
امری اوبژکتیو (عینی)
است.
چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های کل هستی
خصلت دیالک تیکی عینی
دارند.
بی اعتنا به اینکه کسی (سوبژکتی) باشد و به تشخیص و کشف و تعیین و تعریف شان
مبادرت ورزد،
وجود دارند.
دیالک تیک
و
وحدت اضداد
خودش چیزی عینی است
که
در آیینه ذهن منعکس می شود و فرم دیالک تیک ذهنی (سوبژکتیو)
به خود می گیرد.
دیالک تیک
خودش
دیالک تیکی از عینی و ذهنی
(دیالک تیک = دیالک تیک عینی + دیالک تیک ذهنی)
است
و
نقش تعیین کننده در آن، از آن دیالک تیک عینی است.
۵
یگانگی اضداد
یعنی تشخیص (کشف) گرایشهای متناقض، متضاد، متقابلاً مشروط به وجود یکدیگر،
در
همهٔ پدیدهها و فرایندهای طبیعت (شامل ذهن و جامعه).
لنین
پدیده ها و روندهای طبیعت
را
در برگیرنده پدیده ها و روندهای سوبژکتیو و جامعتی (ذهن و جامعه)
تصور می کند.
دلیل این خطای لنین
عوضی گرفتن واقعیت با طبیعت
است.
واقعیت عینی = طبیعت + جامعه + تفکر
به برخی از این جور خطاهای لنین
ورنر هوفمن
در
پژوهشی تحت عنوان استالینیسم
هم
کم و بیش
اشاره کرده است.
مراجعه کنید
به
استالینیسم
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9268
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر