پروفسور دکتر پطر ایشهورن
برگردان
شین میم شین
۶۲
· انقلاب نیز همانند تاریخ به طور کلی، نتیجه عمل انسانی است.
· نتیجه عمل افراد کنشگر اکتیو (فعال آگاه) است.
۶۳
· بنابرین، طبقات انقلابی باید به وظایف تاریخی خویش وقوف روشن داشته باشند و سازمان های مستحکم خودمختار و مستقل خود را تشکیل داده باشند و بر طبق برنامه آماجگرای واحدی عمل کنند.
۶۴
· این آموزه ها (تعالیم) از کلیه انقلابات عصر جدید به دست آمده اند و به ویژه در مورد انقلاب سوسیالیستی طبقه کارگر و متحدینش مصداق دارند.
۶۵
· از این رو، رهبری توده های خلق به وسیله حزب مارکسیستی ـ لنینیستی طبقه کارگر، پیش شرط بنیادی برای تبدیل اوضاع انقلابی به انقلاب سوسیالیستی پیروزمند است.
۶۶
· به همین دلیل، انقلاب سوسیالیستی نه کار احزاب و یا گروه های یاغی و شورشگر است و نه می تواند به طور خود به خودی اتفاق افتد.
۶۷
· تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی انقلاب، از این رو، هم با رفرمیسم در تضاد آشتی ناپذیر است و هم با روولوسیونیسم (انقلابیگری) چپ.
الف
· رفرمیسم بر این باور است که تغییرات اساسی (بنیادی) در مناسبات اجتماعی را تنها از طریق رفرم های جزئی در چارچوب نظام امپریالیستی می توان عملی ساخت.
ب
· انقلابیگری چپ اجرای عملیات انقلابی را بی اعتناء به آماده بودن اوضاع انقلابی تبلیغ می کند.
۶۸
· انقلابات ازمنه سابق (زمان های گذشته) و حال تصویری از تنوع خارق العاده از آماجگذاری ها، نیروهای محرکه طبقاتی، جریان، نتایج و فرم های مبارزه عرضه می کنند.
۶۹
· تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی انقلاب امکان کشف تفاوت انقلابات مختلف را بر مبنای معیارهای عینی ـ تاریخی و امکان جمع بندی انواع انقلابات را در اختیار ما قرار می دهد.
۷۰
· این نه تنها به لحاظ تئوریکی ارزشمند است، بلکه قبل از همه برای تعیین استراتژی و تاکتیک مبارزه عملی انقلابی ـ که عمدتا از طریق تعیین خصلت انقلاب مورد نظر و نیروهای طبقاتی شرکت کننده در آن صورت می گیرد ـ از اهمیت بزرگی برخوردار است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر