پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
برگردان
شین میم شین
۶۶
· برای فاشیسم در راه نابود سازی کمونیسم هر وسیله ای مباح و مشروع و مجاز است:
الف
· خبرچینی.
ب
· تهمت زنی.
پ
· بی آبرو کردن و رسوای خاص و عام کردن مخالفین.
ت
· تعقیب، بازداشت و شکنجه.
ث
· کار اجباری و بیگاری
ج
· قتل عام دسته جمعی کمونیست ها
ح
· دخمه های گاز خفه کننده.
خ
· کوره های آدمسوزی و غیره.
۶۷
· با ترور فاشیستی بر ضد کمونیسم، دموکراسی و پیشرفت در داخل کشور، مسلح گشتن پر شتاب ارتش آلمان فاشیستی و تدارک جنگ بر ضد کشورهای دیگر و قبل از همه، بر ضد اتحاد شوروی در پیوند بیواسطه قرار داشت.
۶۸
· برای پیروزی در این جنگ بر ضد اولین دولت و نظام جامعتی سوسیالیستی در تاریخ بشر (جنگی که بیشتر از هجوم ۱۴ دولت امپریالیستی که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اکتبر، صورت گرفته بود) و بر ضد جنبش بین المللی کمونیستی به طور کلی، آلمان هیتلری در سال ۱۹۳۶ با ژاپن پیمان آنتی کمونیستی بست و در سال های بعد، ایتالیا، هورتی مجارستان، اسپانیای فرانکو و رژیم های فاشیستی دیگر بدان پیوستند.
۶۹
· اگرچه پیمان آنتی کمونیستی فقط بر ضد اتحاد شوروی نبود، بلکه علاوه بر آن، بر ضد دول دموکراتیک دیگر و بر ضد آزادی، استقلال خلق ها به طور کلی بود و هدفش بر قراری سیطره جهانی دول محوری فاشیستی بود، با این حال، «دموکراسی های غربی» بدون مقاومتی آن را پذیرفتند و چه بسا مورد پشتیبانی قرار دادند.
۷۰
· این «دموکراسی های غربی» ـ به ویژه ایالات متحده آمریکا و انگلیس ـ بر آن بودند که جنگ دول فاشیستی بر ضد اتحاد شوروی، فاتحه نظام جامعتی سوسیالیستی را خواهد خواند و ضمنا خود دولت های فاشیستی را تضعیف خواهد کرد.
· آن سان که زمینه برای سیطره جهانی خود آنها فراهم خواهد آمد.
۷۱
· به این دلیل بود که نسبت به آنتی کمونیسم فاشیستی سمپاتی و تأیید نظر نشان می دادند.
۷۲
· آنتی کمونیسم به مثابه گرایش پر مکر و فریب هر قدرت بزرگ امپریالیستی در جهت کسب سیطره جهانی، در جهت نابودی سوسیالیسم و برده کردن خلق ها عمل می کند.
۷۳
· به همین دلیل است که آنتی کمونیسم نه فقط ـ به قول توماس مان ـ تئوری بنیادی قرن بیستم، بلکه تا زمانی که کاپیتالیسمی وجود دارد، خطری جدی برای صلح، آزادی و استقلال خلق ها و تبهکاری در حق بشریت و انسانیت به طور کلی است.
۷۴
· پایان جنگ جهانی دوم و نتایج حاصله از آن اثبات کرد که اتحاد شوروی از آغاز تشکیل خویش ـ قبل از همه ـ آماج اصلی آنتی کمونیسم بوده است.
۷۵
· اتحاد شوروی با پیروزی بر فاشیسم، نه فقط آزادی و استقلال خود را، بلکه آزادی و استقلال همه خلق های جهان را و از آن جمله خلق آلمان را از بربریت فاشیستی نجات داده است و برای خلق ها امکان و شرایط شروع راستین از نو در آزادی و استقلال را فراهم آورده است.
۷۶
· مردم شوروی با فداکاری و خدمات قهرمانانه خویش، با میلیون ها قربانی خود در مبارزه رهائی بخش ضد فاشیستی در انظار مردم جهان ارج و احترام خارق العاده ای کسب کرده است.
۷۷
· این پیروزی اما در عین حال، به معنی رشد اعتبار مارکسیسم ـ لنینیسم و حزب کمونیست اتحاد شوروی بوده است که سمت و سو و آماج مبارزه را تعیین کرده اند.
۷۸
· از این رو بود که قدرت های امپریالیستی دیگر نتوانستند ـ حداقل در سال های اول بعد از جنگ ـ کین توزی آنتی کمونیستی خود را به سیاق سابق ادامه دهند و مجبور شدند که تاکتیک، فرم ها و متدهای جدید آنتی کمونیسم را به کار اندازند.
۷۹
· این پدیده را ـ به ویژه ـ در توسعه ایدئولوژیکی آلمان غربی، کشوری کاپیتالیستی که شکست خورده و ذلیل و زمینگیر شده بود و تنها به کمک قوای متفقین توانست روی پای خود بایستد و تحکیم شود، می توان بوضوح شاهد بود.
۸۰
· شکست خفت بار امپریالیسم آلمان در جنگ جهانی دوم و در هم شکستن سیستم حاکمیت بربرمنشانه فاشیستی از سوی قوای متفقین ـ در عین حال ـ به معنی شکست سنگینی بر آنتی کمونیسم و ایدئولوژی امپریالیستی ـ فاشیستی به طور کلی بود.
۸۱
· از آنجا که این ایدئولوژی علاوه بر این، بنا بر موافقت نامه پوتسدام در انظار جهانیان به مثابه ایدئولوژی ضد دموکراتیک و جنایت کارانه اعلام و محکوم شده بود، آنتی کمونیسم نخست نتوانست آشکارا و مستقیم عرض اندام کند.
۸۲
· از سوی دیگر، اما در هم شکستن فاشیسم به هیچوجه به معنی نابودی امپریالیسم به طور کلی نبود.
۸۳
· به عبارت دیگر، تضاد بنیادی دوران، یعنی تضاد میان امپریالیسم و سوسیالیسم در دوره بعد از جنگ جهانی دوم نیز و حتی در مرحله توسعه عالی تری همچنان در کار بود و در نیتجه بنیان مادی به جای خود مانده بود و آنتی کمونیسم و ایدئولوژی امپریالیستی جدید می بایستی به طور قانونمندی بر روی آن بنا شود و کارگر افتد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر