اقتصاد سیاسی سوسیالیسم
و
کاربست آن در آلمان دموکراتیک
برگردان
شین میم شین
فصل اول
گذار از کاپیتالیسم به سوسیالیسم
به مثابه قانونمندی اساسی زمان ما
بخش سوم
گذار از کاپیتالیسم به سوسیالیسم
تحت شرایط سیستم سرمایه داری انحصاری ـ دولتی
و
تحت شرایط انقلاب علمی و فنی
۸
· تشدید تضادهای درونی سیستم امپریالیستی در سرمایه داری انحصاری ـ دولتی واپسین، از تضاد میان «ایدئالتصویر» های سنتی دفاع کاپیتالیستی از نظام خود و واقعیت عینی چنان پرده برداشته است که امپریالیسم مجبور شده خودنمایی خود را، یعنی «سرمایه داری ـ تصویر» خود را تغییر دهد.
۹
· از آنجا که سرمایه انحصاری ـ دولتی به طور عینی عالی ترین مرحله تدارک سوسیالیسم است و جامه عمل پوشی عملی سوسیالیسم در دستور تاریخ قرار دارد، تئوری همگرایی برای بورژوازی انحصاری در خدمت نمایش سرمایه داری ـ انحصاری به مثابه گذار صورت گرفته و یا در حال صورتگیری به نظام جامعتی جدید و عالی تر است.
۱۰
· این بدان معنی است که تئوری همگرایی می کوشد تا جریان واقعی تاریخ را وارونه نمودار سازد (پا در هوا نمودار سازد.)
· آن سان که سوسیالیسم موجود در یک سوم کره زمین را به مثابه مرحله گذار به سرمایه داری انحصاری ـ دولتی قلمداد می کند و اصطلاح جامعه «پساصنعتی» اسم مستعاری برای سرمایه داری انحصاری ـ دولتی ئی است که به طور ارتجاعی تشکیل یافته است.
۱۱
· بدین طریق، نیروهای انقلابی در کشورهای امپریالیستی باید از مبارزه در راه سوسیالیسم صرفنظر کنند و سوسیالیسم برای کشورهای در حال توسعه، به مثابه «مرحله بینابینی» زاید قلمداد شود.
(چون اگر قرار بر این باشد که سوسیالیسم پیشمرحله گذار به سرمایه داری انحصاری ـ دولتی باشد، در این صورت برای گذار به سرمایه داری انحصاری ـ دولتی دیگر چه نیازی به گذار به سوسیالیسم خواهد بود.
مترجم)
۱۲
· از آنجا که آنتی کمونیسم کهنه مؤثریت خود را عمدتا از دست داده است، تئوری همگرایی به مثابه نوعی آنتی کمونیسم مستور وارد صحنه می شود.
· مراجعه کنید به آنتی کمونیسم
آنتی کمونیسم
(کمونیسم ستیزی)
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/9370
۱۳
· تئوری همگرایی در خدمت استراتژی گلوبال (تمام ارضی) امپریالیسم هم واکنشی امپریالیستی بر همزیستی مسالمت آمیز دو سیستم است که بنا بر قوت سوسیالیسم تحمیل شده است و هم جواب ارتجاعی به هل من مبارزه سوسیالیسم است.
۱۴
· تئوری همگرایی ضمنا تلاش سرمایه انحصاری در جهت تشکیل طرح توسعه ای برای شکلگیری ارتجاعی دیگر در چارچوب خود کشورهای امپریالیستی است.
۱۵
· انقلاب علمی و فنی عملا هم به تغییر ماهوی نیروهای مولده منجر می شود و هم به تغییر مناسبت (رابطه) انسان با فن.
۱۶
· انسان و فن اما آنسان که تئوری همگرایی جا می زند، پدیده های انتزاعی نیستند.
۱۷
· فونکسیون اجتماعی فن و لذا ماهیت فن در جامعه کاپیتالیستی با مشخصه سرمایه ای (کاپیتال) آن تعیین می شود.
(فن در جامعه سرمایه داری فرمی از سرمایه است.
مترجم)
۱۸
· فن در جامعه سرمایه داری، مالکیت کاپیتالیستی است و قدرت اقتصادی سرمایه انحصاری را نمودار می سازد.
· سرمایه انحصاری ئی که آن را برای تکثیر ثروت و سود، برای گسترش قدرت و برای نقشه های تجاوزگرانه خویش مورد استفاده قرار می دهد.
۱۹
· زحمتکشان هم در جامعه سرمایه داری به کمک فن به میزان روزافزونی مورد استثمار قرار می گیرند و سهم شان از درامد ملی کاهش می یابد.
۲۰
· دینامیک ناشی از فن، محل کار زحمتکشان را به خطر می اندازد، تخصص حرفه ای آنها را بی ارزش می سازد و دورنمای آنها را مخدوش می سازد.
۲۱
· به همین دلیل بسیاری از زحمتکشان فن را به مثابه قدرتی ماهیتا بیگانه، به مثابه «ابلیس»، به مثابه نفرین استنباط می کنند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر