میم حجری
۹۸۸۸
سنگ سخنگو
" ما را به شور و شوقهای هیستریک نیازی نیست
آنچه برای ما لازم است
گردانهای موزون آهنین پرولتاریست"
تورج حیدری بیگوند
۹۸۸۹
سنگ سخنگو
انقلاب را توده ها میکنند.
از لوله تفنگ دموکراسی بیرون نمی آید.
مبارزه مسلحانه یک تاکتیک است نه یک استراتژی،
مبارزه مسلحانه میتواند در آخرین مرحله سرنگونی یک نظام استبدادی
به کار آید
و بصورت دفاع از خود.
مبارزه مسلحانه فضای نیمه باز سیاسی را از بین می برد
و این به نفع حاکمان است،
انقلابیون به فضای باز سیاسی برای آگاهی بخشیدن به مردم احتیاج دارند.
تورج
مبارزه مسلحانه و یا مسالمت امیز
نه
تاکتیک
است
و
نه
استراتژی.
فرمی از فرم های بیشمار مبارزه است.
شبیه قابلمه است.
۹۸۹۰
سنگ سخنگو
سعید سعادت
فدائیان مشی چریکی شان را به نقد کشیده اند.
نه.
فدائیان
اصلا سواد ندارند تا چیزی را نقد کنند.
بخشی از انان
دیالک تیک مبارزه مسالمت امیز و مبارزه مسلحانه کذایی
را
وارونه کرده اند:
اگر قبلا
تنها ره رهایی
جنگ مسلحانه کذایی بود
اکنون
تنها ره رهایی
مبارزه مدنی و مسالمت امیز و یا پارلمانی به نیت رفرمیسم است.
بخش دیگر
که
هنوز هم همان خرافه را تکرار میکنند
تشکیل سازمان نظامی در حزب توده
و
دیگر احزاب کمونیست
آماج دیگری دارد.
و
ربطی به اوانتوریسم خرده بورژوایی و امروزه فوندامنتالیستی ندارد.
فوندامنتالیسم شیعی و سنی
امروزه
صدهزار بار رادیکالتر از فدائیان و مجاهدین و دیمدام و لیملام دیروزند.
این کتاب تورج
را
اگر پیدا کنیم
تحلیل می کنیم.
عاری از ایرادات تئوریکی نیست.
۹۸۹۱
سنگ سخنگو
خيره آن دیده که آبش نبرد گریه عشق
تیره آن دل که در او شمع محبت نبود
چون طهارت نبود کعبه و بتخانه یکی است
نبود خیر در آن خانه که عصمت نبود
(حافظ)
۹۸۹۲
سنگ سخنگو
این حیوانات
توان هماندیشی دارند.
برای هر چیزی علامت صوتی استاندارد تشکیل داده اند.
زبان اینها را علمای بیولوژی رمزگشایی کرده اند.
۹۸۹۳
سنگ سخنگو
شازده كوچولو پرسيد:
با غم از دست دادنش چطور كنار بيام؟
روباه جواب داد:
اول مطمئن شو كه بدست آورده بوديش
بعد غمگين شو!
بخش عمده ى زندگى ما در توهم ميگذرد...
توهم مالك بودن!
آنتوان_دوسنت_اگزوپری
خود_فریبی
مالکیت توهم نیست.
توهم چیست؟
توهم انگاری مالکیت
توهم
است.
مالکیت
حس غریزی ـ طبیعی بنیادین است.
هر موجودی به نتیجه کارش
عشق می ورزد:
هر مادری به فرزندش
هر نجاری به میز و صندلی و پنجره ای که تولید کرده است.
هر پرنده ای به لانه اش
نسبت به فراورده کارش
احساس مالکیت میکند و حق او ست و از آن حتی المقدور دفاع می کند.
کسی که دشمن مالکیت باشد
و نسبت به نعمات مادی و فکری و هنری بی تفاوت باشد
انگل و پارازیت است و نه مولد.
کسی که مالکیت مولدین بر مولودات خود را به رسمیت نشناسد و تصاحب کند
غاصب است.
ما با دو نوع مالکیت سر و کار داریم:
مالکیت خصوصی
مالکیت جامعتی
آنچه که بحث انگیز است
مالکیت خصوصی بر وسایل اساسی تولید است
مثلا مالکیت بر
اراضی کشت
مزارع
منابع
مراتع
باغات
قنوات
و
کارخانجات …
مدعیان مالکیت خصوصی بر وسایل اساسی تولید
غاصبان این وسایل اند
سلب مالکیت کنندگان اند
که باید پس از انقلاب اجتماعی
سلب مالکیت شوند:
سلب مالکیت کنندگان باید توسط توده که صاحبان اصلی این وسایل تولیدند
سلب مالکیت شوند.
۹۸۹۴
سنگ سخنگو
خصوصی سازی دشمن کارگر
چنان به خصوصی سازی کارخانجات هجوم می برند
که انگار کارخانجات جمکران تحت مالکیت جامعتی قرار دارند.
ای الفبای مارکسیسم کجایی؟
۹۸۹۵
سنگ سخنگو
نگو پول ، نگو تحصیلات ، نگو ظاهر و قیافه
نگو روابط یا مسئولیتهای زیاد
مرا از رسیدن به خواسته هایم باز داشته است
خودت خوب می دانی که تمام اینها بهانه است
فقط یک چیز است که ما را
از زندگی کردن رویاهایمان باز میدارد و آن ترس است
دست و پای ترس را ببند تا دست و پای خودتان باز شود
ترس که چیز بدی نیست.
ترس آژیر عقل اندیشنده است
۹۸۹۶
سنگ سخنگو
روز جهانی آزادی بر تمامی (همه) انسان های آزاده مبارک باد
جبهه کارگری
کسی که آزاد و یا آزاده باشد
یعنی بنده و برده و وابسته کسی نباشد،
مثلا ارباب برده دار و یا فئودال و یا سرمایه دار باشد
با اوتوپی و آرزوی آزادی
وداع گفته است.
اوتوپی و آرزوی آزادی
تا زمانی وجود دارد
که
برآورده نشده باشد.
این نکته
یکی از نقاط گرهی در تفکر برتولت برشت است.
چنان سامانی به پا دارید که
نیکی
سلب ایدئالیته شده باشد
و نیکوکاری
دیگر
هنری و فضیلتی نباشد
۹۸۹۷
سنگ سخنگو
آگاهی، سازمان و رهبری، از دل جنبش انقلابی پدید می آیند
اکراد کانادا
عجب خرافاتی.
اصلا می دانید که آگاهی چیست؟
جنبش انقلابی چه جنبشی است؟
معنی انقلاب چیست؟
اگر می دانید بفرمایید
۹۸۹۸
سنگ سخنگو
یه لحظه ای هم بود تو مدرسه که وسط درس دادن معلم
برمیگشتم دوستمو نگاه میکردم و میگفتم
میفهمی؟
میگفت
نه
و
منم خوشحال به نفهمیدنم ادامه میدادم.
چرا نمی پرسید
وقتی چیزی درست توضیح داده نمی شود؟
۹۸۹۹
سنگ سخنگو
من همان صید ضعفیفم که به دام افکنده
ناز من بود و نیاز تو که صیادم کرد.
در این شعر
صید
صیاد را به دام افکنده است.
در نتیجه صید مبدل به صیاد
و
صیاد مبدل به صید شده است.
دلیل این وارونگی دیالک تیک صید وصیاد
ناز صید و نیاز صیاد است.
ایراد این شعر در فراموش کردن راز است.
تعیین کننده هم راز است.
بدون راز
ناز توخالی می شود و نیاز از بین می رود.
دیالک تیک نیاز ـ راز ـ ناز
را
مدیون محمد زهری هستیم.
۹۹۰۰
سنگ سخنگو
تا تلخي الكل رو نچشي
به شيريني مستي هم نميرسي
هر كيفي
كيفري داره!
رها
در این سخن رها
هر کیفری
کیفی دارد.
هر زهری
شهدی دارد.
الکل
هم
سم است
و
مستی بیهوشی است و نه خوشی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر