ویلی زیته
(۱۹۲۱ ـ ۲۰۱۳)
نقاش پرولتاریا
وزیر هنر در جمهوری آلمان دموکراتیک
میم حجری
۱۶۹
جامعه نمی تواند فراتر از سر برود،
قلب در آن جایی که هست نمی تواند لمس شود،
تنها خداوند است که به قلبمان دسترسی دارد،
تنها کسی که سرش، نفسش و افکارش را می دهد زیز باران عشق خیس می شود،
روح خیسیده می شود و جنگل درون سبز.
اشو
اشو مثل آخوندهای جمکران
هم بی سواد است و هم عوامفریب
خدا
چیست؟
قلب چیست؟
عشق چیست؟
۱۷۰
صبح و زندگی...
دعوتید به کاسه ای آش با طعم عشق!!
این دستها با عشق کار میکنند.
زندگی می افرینند
بی توقع
بی منت
مهوش
دیالک تیک داد و ستد
دیالک تیکی یونیورسال است.
حتی خدای کذایی
از سر تا پا
بقال است و چیزی را به رایگان به کسی نمیدهد
چه
رسد به زن بینوای روستایی
۱۷۱
طبق تجربه زندگی دریافتم بحث کردن با کسی یا کسانی که مطلقا در ذهن و مغزشون به این فکر نمیکنن که حتی یک درصد ممکنه اشتباه کنن یا تمام عمر اشتباه کرده باشند ، کاملا بیفایده ست .
نینا
چنین کسی شاید در کره مریخ یافت شود.
انسان ها در حال رشدند.
انسان کامل مادرزاد وجود ندارد.
همه می دانند.
هماندیشی با همنوع اما برای چیست؟
چرا باید به عوض تعارفات آخوندی توخالی
با هم بحث کرد؟
۱۷۲
این عقیده شماست
ولی همیشه عقیده نمی تونه حقیقت باشه
مهناز
نه.
نظرات شخصی نیستند.
حتی نظرات اخوندها شخصی نیستند.
چیستند؟
۱۷۳
کریم قضاوتی راجع به شعرا دارد که کماکان معتبر است.
شعرا دروغگویانند.
۱۷۴
حجاب واقعی عفت و عصمت آدم است . زن و مرد هم نداره
نینا
حجاب
یک مفهوم فقهی است
و
مثل هر مفهومی
معنی استانداردی دارد.
مثل کرگدن.
نمیتوان گفت:
کرگدن واقعی همان لولهنگ است
مفهوم حجاب
نتیجه تجرید روسری و چادر و مقنعه و غیره است.
نوعی از پوشش زنان است.
نه
حسن مشخصی دارد و نه عیب مشخصی.
فضیلت سازی از حجاب
یا نشانه نادانی است و یا به نیت نادان پروری است.
حجاب
را
در دو دهه اخیر
فوندامنتالیسم شیعی و سنی
به پرچم ایده ئولوژیکی
تبدیل کرده است
تا
زن ستیزی را تعمیق بخشد.
برای نران
هم
ریش و پشم و عمامه و تسبیح و سجاده و جای مهر بر پیشانی و غیره
را
به پرچم ایده ئووژیکی تبدیل کرده است.
۱۷۵
دقیقا تو رابطه واقعی و درست چیزی به اسم تنفر وجود نداره
مارینا
رابطه واقعی و واهی که سهل است
حتی
عشق
توأم با نفرت است.
دیالک تیک عشق و نفرت
سبب می شود که عشق به نفرت و نفرت به عشق تبدیل شود.
سستی روابط عاشقانه ضمنا به همین دلیل است.
۱۷۶
خیلی از کردوکارها دست خود ادم نیست.
حتی جانوران زخم خود را می لیسند
چه رسد به آدم
۱۷۷
من در يافته ام
که
دوست داشته شدن
هیچ
و
اما
دوست داشتن
همه چیز
است
و بیش از آن بر این باورم که آنچه هستی ما را پر معنی و شادمانه می سازد
چیزی جز احساسات و عاطفه ما نیست،
پس آن کس نیکبخت است که بتواند عشق بورزد.
از کتاب هسه و شادمانی های کوچک،
هرمان هسه
هرمان هسه
هنرمند خرپول جماعت است
که
جز پول
یعنی کالا
چیزی ندارند.
هرمان هسه
نویسنده ای مرتجع است که شیفته ماضی بر باد رفته و از یاد رفته است و متنفر از آینده (مستقبل) است.
هرمان هسه
در این خرافه
ما را به یاد شاتو بریان نویسنده مرتجع فرانسه می اندازد که نماینده رمانتیسیسم بود و شاعر فئودالیسم.
هرمان هسه
به همین دلیل
سعادت را در لهو لعب می داند و اسم لهو لعب را عشق می گذارد.
مشخصه مهم اشراف فئودالی و روحانی
همین است:
همه چیز هستی برای شان در بند تنبان خلاصه می شود.
این زباله ها
جای خالی عقل اندیشنده را با احساسات و عواطف کذایی پر می کنند.
نتیجه:
تو نمی توانی نجات دهی
تو فقط میتوانی دوست بداری
یعنی به تخت کشی و کام بگیری
خور و خواب و خشم و شهوت
هرمان خبر ندارد
ز جهان آدمیت
۱۷۸
این افراد حنایتکار نمیتوانند ایرانی باشند چرا که کمترین علاقه و درکی از مشکلات مردم ندارند.
اینها مزدورانی هستند
که در غارت مردم و کشور بخدمت این رژیم اشغالگر و ضد ایران و ایرانی درامده اند.
مو بهبودی
حضرت بهبودی اینها کجایی اند؟
لاجوردی و خلخالی و غفاری و خمینی و غیره کجایی بودند؟
امپریالیسم فرانسه برای سرکوب سکنه مستعمره ای
از
سکنه مستعمرات دیگر
بهره برمی گرفت.
چرا
جنقوری اسلامی از سکنه عراق و یمن و سوریه و لبنان بهره برنگیرد.
این جور جاها میتوان به این حقیقت امر پی برد
که
ماهیت انسان ها بنا بر ملاک و معیار طبقاتی تعیین می شود
و
نه بنا بر ملاک و معیار جغرافیایی و ملی
علاوه بر این
مگر جلادان جنقوری که دهها هزار تن را سر به نیست کرده اند
ایرانی نبوده اند؟
۱۷۹
تکرار کلمه دوستت دارم
به انسان نیرو میبخشد
فرشته نعمت
دوستت دارم
کلمه نیست.
جمله است.
ضمنا
بستگی به این دارد که گوینده دوستت دارم
کی باشد.
ای بسا کسا که از شنیدن جمله دوستت دارم از زبان ناکسی
حالش به هم می خورد.
ضمنا
دوست داشته شدن توسط کسی
نه
فخر انگیز
بلکه شرم انگیز است.
دوست داشته شدن توسط کسی
عینا و عملا
به
معنی سقوط او به درجه اشیاء
به درجه مملوک است
به درجه اوبژکت است.
به معنی سلب سوبزکتیویته است.
به معنی زباله وارگی است.
سؤال این است که چرا
خلایق از محبوبیت میان این و ان
استقبال می کنند؟
۱۸۰
به یزدان که این کشور آباد بود
ھمه جای مردان آزاد بود
در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت
گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر
نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت
از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت
از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد
چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند
ایراد این اندیشه راوی در شاهنامه کجا ست؟
۱۸۱
آره.
ولی بحث بر سر این جمله نینا ست:
به این فکر نمیکنن که حتی یک درصد ممکنه اشتباه کنن
هر کس خودش را می شناسد و می داند که اشتباهات بیشمار کرده است.
بحث ها چه بسا اصلا بحث نیستند.
زن بودن و زیبا بودن در جامعه بشری دردسرزا ست.
خیلی ها نه به نیت کشف حقیقت
بلکه به نیات دیگر وارد بحث می شوند.
هدف شان
چه بسا عیاشی و علافی است
و نه شناخت جامعه و همنوع و کشف حقیقت
۱۸۲
بمیرمم یه بار دیگه با کسی که باهاش هم فرکانس نیستم بیرون نمیامممم
حریفه
خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود
هر که در او غش باشد.
تجریه
فقط محک عینی برای تعیین حقیقت نیست.
تجربه
ضمنا
زادگاه اندیشه است.
با کسی بیرون نروی
نمی توانی بدانی که همفرکانس تو است و یا نیست.
برای شناخت کسی
و یا چیزی
باید با آن در افتاد.
۱۸۳
ممنون.
فرشته نعمات
ما اصلا آدم نیستیم تا حساس باشیم و به این و آن خرده بگیریم.
ما
ابراز نظر می کنیم تا نظرمان به محک فرشتگان بخورد و تصحیح شود.
خلایق
هنوز
ساده ترین و پیش پا افتاده ترین چیزهارا نمی دانند
ولی راجع به کاخ سفید و سیاه و زرد و سبز بحث می کنند.
۱۸۴
بسیجی
سینه ام را نشانه بگیر نه سرم را
توده
بسیجی کیست؟
بسیجی در بهترین حالت مأمور است و معذور است.
بسیجی
مزدوری است که نان خونالود می خورد.
ضمنا
جنون می گیرد.
دیری است که خیلی از بسیحیان و پاسداران در تیمارستان های اروپا بستری اند.
همه کاره کیست؟
بسیجی و سپاهی و لباس شخصی و جلاد و جانی
مأمور و مزدور کیستند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر