۱۴۰۰ مهر ۲۱, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) انترناسیونالیسم (۴)

Stiftung1 

 

پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس

 برگردان

شین میم شین

      

مقدمه

همبستگی میان جوامع سوسیالیستی

سیاست انترناسیونالیستی دولت های سوسیالیستی

همکاری برابرحقوق احزاب کمونیستی

 

۲

همبستگی میان جوامع سوسیالیستی
 ادامه
 

۲۹

·    تردیدی نیست، که انترناسیونالیسم به شالوده ای از احساس و عاطفه نیاز دارد.

 

۳۰

·    انترناسیونالیسم، به مثابه یک نیروی سیاسی، باید بر شناخت تجاوزگری بین المللی سرمایه داری (بورژوازی. مترجم)، بر شناخت موقعیت طبقاتی و منافع طبقاتی مشترک پرولتاریا در سرتاسر جهان استوار باشد.

 

۳۱

·    انترناسیونالیسم در همکاری سازمان یافته پرولتاریا، در منطبق سازیاستراتژی های ملی احزاب کارگری با یکدیگر و در اتحاد آنها برای عمل مشترک قوام می یابد.

 

۳۲

·    پرولتاریا، گیرم که شرایط زندگی او (و به همین دلیل، منافع بی واسطه او) از مونیخ تا ژوهانسبورگ، از سانفرانسیسکو تا جاکارتا متفاوت باشد، ولی با این حال، یک دشمن واحد، به نام سرمایه (بورژوازی، مناسبات سرمایه داری. مترجم) دارد و یک هدف واحد، به نام محو استثمار.

 

۳۳

·    اگر گذار به سوسیالیسم، نخست در یک کشور و یا یک منطقه جهان صورت گیرد، آنچه که مارکس و انگلس ـ به طور کلی ـ راجع به مبارزه به خاطر سوسیالیسم گفته اند، اعتبار خود را ـ بی تردید ـ حفظ خواهد کرد.

 

۳۴

·    مارکس در پاسخ به «تریبون» گفت:

·    «معلوم شد، که سوسیالیسم نه فقط یک مسئله محلی، بلکه یک مسئله بین المللی است، که باید از طریق کنش بین المللی کارگران حل شود.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۴، ص ۵۱۱)

 

  (این جمله مارکس، مبهم است.

  همه چیز دیالک تیکی داخلی و خارجی (ماتریالیسم دیالک تیکی) است.

  انقلاب سوسیایلستی در دیالک تیک ملی و بین المللی پیروز می شود و یا شکست می خورد.

  جامعه سوسیالیستی هم به همین سان.

  مترجم)

 

۳۵

·    و انگلس در نامه ای به لافارگ، تأکید کرد، که «رهائی پرولتاریا تنها از طریق یک کنش بین المللی می تواند تحقق یابد.

·    دشمن از طبقه دارا تشکیل می یابد، از زمینداران و سرمایه داران.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۹، ص ۸۹)

 

 (این سخن انگلس هم دقیق نیست.

 چون دیالک تیکی نیست.

  رهایش پرولتاریا در دیالک تیک کنش ملی و بین المللی میسر می شود.

 بدون درونی و داخلی و ملی اصلا برونی و خارجی و بین المللی معنی ندارد.

·    مترجم)

 

۳۶

·    این موضع لایتغیر مارکس و انگلس، از زمان تدوین «مانیفست» بوده است.

 

۳۷

·    در «مانیفست» راجع به پرولتاریا چنین می خوانیم:

·    «کنش متحد، حداقل در کشورهای متمدن، یکی از شروط اولیه رهائی است.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۴، ص ۴۷۹)

 

۳۸

·    انترناسیونالیسم، یکی از نقاط مرکزی استراتژی کمونیستی است، که بر این شناخت استوار است، که تضاد طبقاتی میان بورژوازی و پرولتاریا ساختار تعیین کننده دوران تاریخی در مقیاس جهانی است، دورانی که ما در آن به سر می بریم.

 

۳۹

·    «سوسیالیست ها اثبات کرده اند، که مبارزه عام، میان سرمایه و کار، در همه جای جهان جاری است.

·    سخن کوتاه، خصلت کوسموپولیتیکی (جهانشمول) دارد.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳۴، ص ۵۱۱)

 

۴۰

·    آنچه مارکس، اینجا، «کوسموپولیتیکی»  می نامد، ما امروز «گلوبالیزاسیون» (گلوبال، تما ارضی. مترجم) می نامیم.

·    گرایشی که او ۱۲۰ سال پیش تشخیصش داده است.

 

۴۱

·    اشاره به این نکته که «سرمایه داران، هر چه بیشتر کوسموپولیتیکی تر می شوند»، از این واقعیت امر حکایت می کند، که او در مراحل آغازین این روند، توسعه ای را پیش بینی می کند، که با انسجاج تمام ارضی سرمایه (درهم تنیدگی گلوبال سرمایه)، در پایان قرن بیستم، به شاخص چشمگیر امپریالیسم بدل شده است.

 

۴۲

·    این حقیقت امر را که علیه استراتژی تمام ارضی سرمایه، تنها از طریق تشکیل جبهه متحد طبقه کارگر و با استراتژی مشترک همبستر با استراتژی های ملی متمایز آنان، می توان مبارزه کرد، بنیانگذاران سوسیالیسم علمی از آغاز می دانستند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر