پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
۳
امکان انتزاعی (مجرد)
۱
· امکان انتزاعی، امکانی را می نامند که به لحاظ منطقی خالی از تناقض باشد و با قوانین عینی نیز در تضاد نباشد، ولی شرایط مشخص برای تحقق آن هنوز فراهم نیامده باشد.
۲
· مثلا سفر آخر هفته به کره مریخ یک امکان انتزاعی است، همان طور که ساختمان سوسیالیسم در سال جاری در استرالیا.
۳
· با فراهم آمدن و یا فراهم آوردن شرایط لازم، امکان انتزاعی می تواند به امکان رئال (واقعی و مشخص) بدل شود.
۴
امکان رئال (واقعی و مشخص)
۱
· امکان رئال مبتنی است بر زیر مجموعه ای (زیرکمپلکسی) از شرایط ضرور تحقق یافته.
۲
· امکان رئال اما تنها زمانی به واقعیت بدل خواهد شد که به اندازه کافی از مجموعه شرایط آن تحقق بیابد.
۳
· در چنین صورتی، امکان رئال بالضروره به واقعیت بدل می شود.
۴
· از این رو، می توان گفت که واقعیت عبارت است از وحدت امکان و ضرورت.
۵
· مارکس در تئوری هائی راجع به اضافه ارزش، در مثال توسعه بحران در جامعه سرمایه داری، مورد کلاسیکی از تبدیل امکان انتزاعی به امکان رئال (واقعی و مشخص) و سپس به واقعیت را تشریح می کند:
۱
· اولین فرم بحران، به مثابه امکان انتزاعی آن، از استحاله صرف کالا ـ پول ـ کالا پدید می آید، که در آن پول به عنوان وسیله گردش (سرمایه) ظاهر می شود و خرید و فروش می توانند از هم جدا شوند.
۲
· «امکان انتزاعی و عام بحران معنائی جز انتزاعی ترین فرم بحران ندارد، فرمی بی محتوا و فاقد موتیو محتوامندی از آن.»
۳
· فرم دوم بحران، باز هم به مثابه امکان انتزاعی آن، از فونکسیون پول به عنوان وسیله پرداخت ناشی می شود.
۴
· پول در این مورد، در دو گشتاور به لحاظ زمانی مجزا از هم و متفاوت، در دو فونکسیون مختلف نقش بازی می کند که آندو هم می توانند از هم مجزا شوند.
۵
· «این فرم ها هم هردو هنوز کاملا انتزاعی اند، اگر چه فرم دوم نسبت به فرم اول، مشخص تر است.»
۶
· هر دو فرم بحران در تولید کالائی ساده به عنوان امکان انتزاعی وجود دارند.
۷
· مارکس نشان می دهد که این امکان های انتزاعی بحران چگونه تضادهای موجود در گردش کالا و پول در اقتصاد کالائی ساده را با گذار به شیوه تولیدی سرمایه داری به طور خودپو بازتولید می کنند و بدین سان شرایطی پدید می آید که در آن، امکان انتزاعی بحران به امکان رئال (واقعی و مشخص) و سرانجام به واقعیت بدل می شود.
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، ص ۲۶۵، ۵۱۰)
****
۶
· وابستگی امکان به شرایط لازم، بدان معنی است که هر امکان انتزاعی نمی تواند به یک امکان رئال (واقعی و مشخص) و سپس به واقعیت بدل شود.
۷
· هر امکان رئال می تواند بسته به شرایط مشخص، به انحاء مختلف جامه واقعیت در بر کند.
۸
· تبدیل امکان رئال تحت شرایط معین به واقعیت معین، فقط بنا بر ضرورت صورت نمی گیرد، بلکه علاوه بر آن، همزمان گشتاوری از تصادف نیز در وقوع ان دخیل است.
۹
· بنابرین، امکان به واقعیت پیوسته (امکان واقعیت یافته، بالقوه بافعل گشته) عبارت است از وحدت دیالک تیکی ضرورت و تصادف.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر