۱۴۰۰ مرداد ۱۶, شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۶۹)

 

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند 

میم حجری


۷۹۶۲   

سنگ سخنگو

تفاوت ما با شما این است
که
ما فقط افکار خلایق را تحلیل می کنیم.
بسته به افکارشان می توانیم خودشان را هم تحلیل کنیم.

شما بر عکس
بی اعتنا به افکار خلایق هستید
و
به خودشان گیر می دهید
و
بسته به توهم خود از افراد
افکارشان را تأیید و یا تکرار و یا رد می کنید.

مثال:
خرافه ای را می توان نقد کرد
کسی اعتراضی نخواهد داشت.
برای اینکه کسی موضعی نسبت به خرافه ندارد.
اصلا عاجز از تمیز خرافه از علم اند.

وقتی زیر خرافه
اسم خرافه پرداز را بنویسی
پاشنه دهن شان را می کشند و فحش خواهر و مادر می دهند.

تو
از قدیمی ترین دوستان ما در فیسبوک هستی.
ولی در این ۲۰ سال
حتی
قدمی به جلو برنداشته ای.
البته
بقیه هم مثل تو هستند.
عقب عقب دویدن
هنر سکنه جمکران است.

۷۹۶۳   

سنگ سخنگو

مرد افریقایی زشت از دست خلایق زیبا به جنگل گریخت.
حریفه


سگ سخن جو

 

مرد افریقایی
بهتر است
که به همشهری هایش بگوید:

۱
ظاهر زیبا اولا نسبی است.

۲
ثانیا موقتی است.

برژیت باردو
سمبل سکس و زیبایی بود.

آخر عمر چنان زشت شد
که خودش از خود فرار می کرد.
چه رسد به این و آن
و
آن و این.


۷۹۶۴   

سنگ سخنگو

مرد
از مفاهیم خرافی و ارتجاعی فئودالی است.

مرد
تجلیل واژه است.

واژه مرد
برای تجلیل از مرد
و
ضمنا برای تحقیر زن است.

زن
در ایده ئولوژی فئودالی
نامرد است.
اما
همه می دانند
که
زن
اگر برابر با نر نبابشد،
صدهزار بار خردمندتر و لایق تر از هر نری است.


۷۹۶۵   

سنگ سخنگو
این " خودشان " مگر زیاده بر‌وضعیت ظاهر با افکارشان تعریف نمی شوند ؟
پریناز


سگ سخن جو

 

نه.


بگذارید مثالی بزنیم.

تئوری فاشیستی نخبگان را می توان تعریف کرد
و
توضیح داد
و
نقد کرد.

کسی کمترین اعتراضی نخواهد داشت.
چون
کسی دنبال تعریف مفاهیم نیست.
یعنی
اصلا نمی خوانند.
ترجمه و انتشار تعریف مفاهیم
عملا و عینا
آب در هاون کوبیدن است.

فقط برای خود مترجم
مفید است.

اما
وقتی خرافه ای را نقد میکنی که استالین می گوید:
«تنها ره رهایی کندن گور برای ۱۰۰ نخبه است»
و
عکس استالین را هم به تحلیل اضافه می کنی،
سر و کله فحاشان پیدا می شود.

این بدان معنی است
که
کسی اعتنایی به افکار ندارد.
مهم برای شان افراد است.

بدبختی هم درست همینجا ست.
حقیقت
در قاموس این جماعت
عینیت ندارد.
مثلا
خریت خر در خود خر نیست.
در خرچران و خرسوار و خرفروش و خرشناس است.

حقیقت
برای این جماعت
خرافه ای است که نخبه ای مذهبی و یا سیاسی و یا علمی و فلسفی
گفته است.

۷۹۶۶   

سنگ سخنگو


⁠چرا به نقد خرافه استالین کفایت نمی کنید
بلکه
ضمنا
اسم استالین را هم بدان ضمیمه می کنید؟
حریف


سگ سخن جو

 

خودتان نمی دانید؟
اگر تا کنون در این چند ما متوجه نشده اید،
دلیلش چیست؟

ما
کتابی راجع به استالیینسم
ترجمه و منتشر می کنیم.
یعنی خود استالین به عنوان نخبه
برای ما اهمیتی ندارد.

خلایق
خرافات نخبه ها را تبلیغ می کنند.
ما
هم
خرافه را و خرافه پرداز را
ذکر و نقد می کنیم.
برای ما
در دهله اول
نظر 

تعیین کننده است.
استالینیسم تعیین کننده است و نه خود استالین.

هدف ضمنی روشنگری
اما
تبلیغ و تعلیم خوداندیشی است.
به همین دلیل
بت شکنی
بی ضرر و ضرور است.

۷۹۶۷   

سنگ سخنگو

حزب کمونیست چین حزب خلاقی است که در سطح فکری نازل و مخرب مائوئیستی در جا نمی زند.
خط مشی خود را تصحیح میکند و به پیش می تازد.

 

۷۹۶۸   

سنگ سخنگو
معیار مارکسیستی ـ لنیینستی توسعه
نیروهای مولده است.
حزب کمونیست چین و ویتنام
به توسعه نیروهای مولده تحت رهبری حزب کمونیست
می پردازند تا شرایط عینی و علمی لازم برای گذار از فئودالیسم و کاپیتالیسم به سوسیالیسم فراهم آید.
هر کس دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی را نفهمد
از مارکسیسم چیزی نفهمیده است
چنین کسی عقب مانده از قافله روشنگری است


۷۹۶۹   

سنگ سخنگو

کاش یک مغازه بود
آدم میرفت میگفت:
یک روز بدون جنگ چند است؟
یک صبحی‌ بدون انفجار دارید؟
یک شام به دور از غم دارید؟
مروه


سگ سخن جو

 

صلح و آرامش و شادی
کالا نیستند تا خرید و فروش شوند.

کشور که سهل است،
حتی اصطبلی نمی توان یافت گه در آن صلح و آرامش و شادی برقرار باشد.
تاریخ همین اروپا و امریکا و استرالیا
بهتر از تاریخ آسیا و افریقا نیست.

صلح
زمانی برقرار شده که دیگر چیزی برای تخریب و کسی برای کشتار نمانده است.
صلح
فرصتی برای تجدید قوا و تعمیر خرابات بوده تا جنگ جدیدی شروع شود.
هنوز
۱۵ سال از جنگ جهانی اول با ۱۷ میلیون قربانی و اروپای تبدیل گشته به گورستان نگذشته بود که جنگ مخرب تر و مهیب تر دوم آغاز شد و
۷۰ میلیون قربانی و صدها میلیون زخمی و علیل و ذلیل و دنیای ویرانه باقی گذاشت.
متروپل های بزرگی چون هیروشیما و ناکازاکی و برلین و درسدن و هامبورک و غیره
به خرابات بی آب و علف مبدل شدند.
صلح
در دیالک تیک جنگ و صلح
آرامش
در دیالک تیک تنش و آرامش
و
شادی
در دیالک تیک غم و شادی وجود دارد.
برای تشکیل جامعه مبتنی بر صلح و آرامش و شادی
باید
فاتحه ای بر جامعه طبقاتی خواند
یعنی به
انجام انقلاب سوسیالیستی و تشکیل جامعه کمونیستی مبادرت ورزید.
این تلاش در افغانستان انجام گرفت
ولی
سرکوب شد.
در اندونزی نیز انجام یافت
آنجا هم سرکوب شد
و
یک میلیون زحمتکش
با قمه و قداره شقه شقه شدند.
در السالوادرو هم انجام یافت
و
خیابان های السالوادور به جنازه خانه مبدل شدند.
استثنائا در روسیه و چین و کوبا و ویتنام و غیره به پیروزی انجامید.
گویند:
«سنگ لعل شود در مقام صبر»
آری شود
ولیک به خون جگر شود.


۷۹۷۰   

سنگ سخنگو

و گنج و رنج سعدی
هرچند رنج هم نوعی جنگ میتونه باشه
سارا


سگ سخن جو

 

زنده باد سارا.
زنان شان چنین اند ایرانیان.
نران شان به هیچ دردی نمی خورند.

سعدی
پدر دیالک تیک است.
ولی کسی
جز سارا
نمی داند.
ما ۲۰ سال است که روی آثار و اشعار سعدی کار می کنیم.
سعدی
معلم ما ست.


۷۹۷۱   

سنگ سخنگو

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا، من؟
کجا روم؟ که راهی، به گلشنی ندارم
که دیده برگشودم، به کُنج تنگنا، من
نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته دل به من کس
چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من
ز من هر آن که او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کُنم گلویی، به یاد آشنا، من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد
که گویدم به پاسخ، که زنده‌ام چرا من؟
ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته، ای دوست! هوای گریه با من . . .
سیمین بهبهانی

۷۹۷۲   

سنگ سخنگو

 
استکبار؟
استکبار از مفاهیم خر رنگ کن فوندامنتالیستی است.
استکبار
آلترنتیو ـ مفهومی برای بورژوازی است
مستضعفین
هم
آلترناتیو ـ مفهومی برای پرولتاریا ست.

۷۹۷۳   

سنگ سخنگو

افزون بر یک قرن، و با به حساب آوردن دروره ی تدارک آن یک و نیم قرن،
از آغازمرحله ی ملی- دمکراتیک کشورمان گذشته است؛
اما هنوز گذراز این مرحله
درپیش روی مردم کشورمان قرار دارد.
گذر از این گردنه ی دشوار در این مدت طولانی،
به دلیل رو دررویی با منافع صاحبان کلان سرمایه های انحصاری جهانی، و ارتجاع داخلی با دشواری همراه بوده است.
نامه مردم


سگ سخن جو

 

 معنی تحت اللفظی:
یک و یا یک و نیم قرن از شروع مرحله ملی ـ دموکراتیک کشور می گذرد.
مردم کشور اما هنوز از این مرحله نگذشته اند و باید بگذرند.
دلیلش این است که
رودر رویی منافع صاحبان کلان سرمایه های انحصاری جهانی و ارتجاع داخلی
با دشواری همراه است.

این «تحلیل» حریف
به چه معنی است؟
مرحله ملی ـ دموکراتیک کشور که معنی ندارد.
در ادبیات مارکسیستی
(و در ادبیات حزب توده مرحوم)
مرحله ملی ـ دموکراتیک انقلاب معنی دارد.

این
اولا
بدان معنی است که
جامعه
مستعمره و یا نیمه مستعمره است
و به انجام انقلاب ملی
یعنی انقلاب ضد استعماری
نیاز دارد

این
ثانیا
بدان معین سات که
جامعه
فئودالی و یا نیمه فئودالی است
و به انجام انقلاب بورژوایی نیاز دارد.

این ثالثا
بدان معنی است
که
جامعه
۱۵۰ سال
درجا زده است و کم ترین تغییری در ان صورت نگرفته است.

چگونه می توان چنین تصور کرد؟
پس انقلاب سفید چه بوده است؟
پس عنگلاب اسلامی بر ضد چه بوده است؟
پس جامعه
در زمان شاه و اکنون
در چه فرماسیون اقتصادی بوده و است؟
مناسبات سرمایه داری
تار و پود جامعه را در نوردیده است.
سکنه کشور گوساله زرین می پرستند.

رابعا
«رودر رویی منافع صاحبان کلان سرمایه های انحصاری جهانی و ارتجاع داخلی
با دشواری همراه است»

چه خرافه ای است؟

امپریالیسم متحد ارتجاع داخلی است.
سرمایه چیزی بین المللی است.
سرمایه دار ملی متحد سرمایه داران بین المللی است.
تضاد اینها دیالک تیکی است
یعنی با وحدت توأم است.
ارتجاع داخلی و خارجی
رو در روی انقلاب طبقات زحمتکش اند و نه رو در روی یکدیگر.
ایران
اکنون
در مرحله انقلاب سوسیالیستی تحت رهبری طبقه کارگر بی سازمان است که حزبش در خاوران خفته است.
 

۷۹۷۴   

سنگ سخنگو

چراغان که به معنی چراغ ها نیست.
مثال:
شهر چراغان و یا چراغون شده است.

 
چراغان و یا چراغون در این جمله
به چه معنی است؟


۷۹۷۵   

سنگ سخنگو

خلق ویتنام تحت رهبری حزب کمونیست رزمیده و پیروز شده است.
نه در افغانستان و ایران ویران.
 

ادامه دارد.

۱ نظر: