۱۴۰۰ شهریور ۱, دوشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۹۱)

      

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند  

میم حجری



۸۲۰۲    

سنگ سخنگو

حیف است که چون کوزه بمانی خاموش
تا آنکه چه کس تو را کشد بر سر دوش
چون رود روان باش به طبع رفتار
برخیز و بیاشوب و بفرسای و بکوش
نیما یوشیج


سگ سخن جو


نیما در این شعر
دیالک تیک اوبژکت و سوبژکت را به شکل دیالک تیک کوزه و رود بسط می دهد و دعوت به رود وارگی (سوبژکت وارگی) می کند.
آنچه نیما نمی دانست
این حقیقت امر بود
که
فرد
به تنهایی وجود ندارد.
میمون ایزوله و تنها
حتی میمون نیست.
چه رسد به انسان ایزوله و تنها.

فرد
در دیالک تیک فرد و جامعه وجود دارد.
به همین دلیل
فقط
در دیالک تیک فرد و جامعه
سوبژکتیویته کسب میکند.

برای کسب سوبژکتیویته
فرد
باید با طبقه و توده پیوند عضوی و ارگانیک برقرار کند
و
برای برقراری پیوند عضوی با توده
باید عضو حزب توده شود.
حتی اگر متعلق به طبقات انگل باشد.
راه دیگری برای خروج از کوزه وارگی وجود ندارد.
به بالا رود کار افتادگان
لنینی کند چون در عالم ظهور


۸۲۰۳    

سنگ سخنگو

آره.
ببخت جامعه ای که
توده تاریخساز
باید
به گدایی پیش اعضای خرپول طبقات حاکمه برود.

تا آنها به پشیزی کمکش کنند،
سلفی بگیرند
و در جهان مجازی
برای خود تبلیغات راه بیندازند
و
با
تظاهر به حاتم طایی گری
به تکثیر ثروت چندین میلیونی و اعتبار اجتماعی خود بپردازند
شاید هم فردا رئیس جن ـ بور شوند و کیف جوراجور کنند

۸۲۰۴    

سنگ سخنگو

این همانقدر تعریف دموکراسی را می داند که جو با دین و بن لادن و سران احزاب جنقوری جنگ و کین می دانند.
 راستی دموکراسی به چه معنی است؟

۸۲۰۵    

سنگ سخنگو

طالبانیسم و خمینیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم 

جریانات ضد مذهبی اند.
 این زباله ها مذهب را برای عوامفریبی آلت دست قرار داده اند

۸۲۰۶    

سنگ سخنگو

اگر به پای کسی از بدو تولد غل و زنجیر ببندند
وقتی بزرگ شود،
خیال خواهد کرد که غل و زنجیر جزو اعضای اندامش است.
حریف


سگ سخن جو


اثبات صحت این نظر
دشوار است.
چون مثال حریف فاقد اصالت و واقعیت و علمیت و عملیت است.

این نظر اما
در تحلیل نهایی درست است.

بگذارید مثال تجربی بزنیم:
بشریت از بدو تولد
فشار عظیمی به اندازه یک بار معادل با ۰۰۰ ۱۰۰ پاسکال بر دوش خود دارد.
ولی با گذشت زمان به این فشار غول آسا عادت کرده است
و
اگر فیزیک نخواند از وجود این فشار غافل می ماند.

احسان طبری
مفهوم ارزشمندی را در این زمینه مطرح کرده است:
نیروی عادت

نیروی عادت می تواند موجب بدبختی افراد شود.
کسانی که به هر دلیلی ترک وطن می کنند
با ورود به جوامع دیگر
دچار بحران فکری و رفتاری و اخلاقی می شوند.
دلیل این بحران هم احتمالا نیروی عادت است.
مثال:
کسی که از طوایل فئودالی مثل ایران (آنجا که که کسی به کسی حرف راست نمی زند
همه اهل تظاهر و تقیه و تزویر و ریا و دروغ هستند)،
به
آروپا برود،
کلافه می شود.
یکی از دلایل ایزولاسیون خارجی ها در اروپا و غیره و همنشینی با امثال خود و تشکیل چاینا تاون و غیره
همین بحران فکری و رفتاری و اخلاقی است.

مثال های بیشماری می توان در این رابطه ذکر کرد.
رهای از نیروی عادت
خود نعمت بزرگی است و به نیروی برتری نیاز دارد.
روشنگری علمی و انقلابی
و
فراگیری خود اندیشی و کسب آگاهی
نیروی عادت را به مصاف می طلبد و آچمز می کند.

۸۲۰۷    

سنگ سخنگو

شناخت هرکس منجر به دوست داشتن او می شود.
سارا


سگ سخن جو


سارا
رئیس تیمارستانی به نام جمکران است.
ولی
ما را به جنون می کشد.

در این ادعای سارا
ذره ای از حقیقت عینی هست.
ولی فقط ذره ای از حقیقت عینی که جلوی گربه هم بیندازی
قهر می کند.

کار
چه کار مادی و چه کار فکری و چه کار هنری
به
لحاظ روحی و روانی
به
عشق و علاقه کارگر به موضوع کار منجر می شود.
مادران و پدران
فرزندان خود را می شناسند.
چون روی آنها کار فکری می کنند.
یکی از دلایل روحی و روانی عشق مادر و پدر به فرزند
همین شناخت است.
دلایل روانی
اما
همیشه ثانوی اند.
یعنی مدلول و معلول دلایل و علل دیگرند.

شناخت
بسته به منافع مادی شناسنده
مشروط می شود.
شناخت هم می تواند به عشق به موضوع شناخت منجر شود و هم به نفرت و کین بدان.
مثال:
شناخت مثلا فاشیست ها و فوندامنتالیست ها که میلیون ها انسان دیگر را بی رحمانه قتل عام کرده اند
مثلا

 شناخت آدولف هیتلر
موسولینی
قیصر ژاپن
مزدوران یانکی در ویتنام
طالبان
حزب الله
حماس و غیره
توسط بشردوستان
به نفرت و کین عمیقتر و شدیدتر نسبت به آنها منجر می شود و نه به مهرو عشق به انان.


۸۲۰۸    

سنگ سخنگو

حضرت مارکس
راجع به بورژوازی
جمله ای دارد
که با گذشت زمان
نه تنها کهنه نمی شود،
بلکه معنای جدیدی و ژرفای جدیدی کسب می کند.

بورژوازی
شبیه جادوگری است که
به ترفند اوراد
اجنه را از اعماق به بیرون فرامی خواند
و در ارسال مجددشان به اعماق عاجز می ماند
و از دست اجنه سرکش
جنون می گیرد.

 
اجنه
در زمان مارکس
پرولتاریا بود.
اکنون
فوندامنتالیسم ها و نئوفاشیسم های رنگارنگ اند.

۸۲۰۹    

سنگ سخنگو

مبینا ساعی
فعال مدنی در افغانستان:
دوباره باید از صفر شروع کنیم
موردی که خیلی ما را مایوس و نگران ساخته،
بیجاشده‌هایی (آوارگان) هستند .


سگ سخن جو


امپریالیسم 

(دول ناتو)
ما را یاد محمد رضاشاه می اندازد.

شاه انقلاب کرده بود تا جامعه را از شر روحانیت مرتجع و نظام فئودالی آزاد سازد.
عیب و ایراد شاه
این بود که از توده هراس داشت.
شاه توده را فقط برای گفتن «جاوید شاه» لازم داشت.
ضمنا حزب توده را بیرحمانه و ابلهانه
سرکوب می کرد.
حتی شیرخوارگان توده ای را تعقیب و تخریب می کرد.
بدون حمایت توده و حزب توده
هم
دفاع از دستاوردهای اقنلاب محال بود
و
می بایستی به همین روز بیفتد.

امپریالیسم
هم قصد رهایی از دست اجنه فوندامنتالیسم در افغانستان داشت.
ولی از توده هراس داشت
و حزب توده را به دست همین اجنه
سرکوب و نابود کرده بود.
در نتیجه
به روز شاه افتاد.

از قدیم گفته اند:
هر که با توده در افتاد
برافتاد

 

۸۲۱۰     

سنگ سخنگو

شمالی ها با بقیه خلق های ایران تفاوت دارند.
بیشترین و مهم ترین روشنفکران مترقی ایران از شمال کشورند.

۸۲۱۱     

سنگ سخنگو

خمینیسم فرقی با داعشیسم و طالبانیسم و فوندامنتالیسم های دیگر ندارد.
بدتر از انها ست

۸۲۱۲     

سنگ سخنگو

ناصر آقاجری
۱
شما برای اینکه اثبات کنید قانون نفی نفی شامل حال این نگرش شما می شود، به این مذهب امتیازاتی می دهید که با واقعیت انطباق ندارد


سگ سخن جو


ممنون.
قانون نفی نفی چیست؟
قانون نفی نفی یکی از مهم ترین قوانین ماتریالیسم دیالک تیکی است.
ماتریالیسم دیالک تیکی چیست و موضوعش کدام عرصه هستی است؟

موضوع ماتریالیسم دیالک تیکی کل هستی است.
مفاهیم و قوانین ماتریالیسم دیالک تیکی
به همه فرم های حرکت ماده
(طبیعت، جامعه و تفکر) 

مربوط می شوند.
قانون نفی نفی
احتیاج به اثبات ما ندارد.
دو دو تا چهارتا ست.
مثال های ما را دوباره بخوانید.
هر توله ای نافی دیالک تیکی مادر و پدر خویش است.
نسل جدید در هر زمینه از طبیعت تا جامعه و از جامعه تا تفکر
به همین دلیل توسعه یافته تر از نسل قدیم است.
مذاهب نمی توانند استثناء باشند.
همین کمباین و تراکتور
نتیجه نفی دیالک تیکی گاوآهن و خرمنکوب است.
اسلام از خیلی جهات پیشرفته تر از یهودیت و مسیحیت و غیره است.
معیار برتری اسلام اما چیست؟

۲
این مذهب از مذهب زرتشتی عقب مانده تر است زیرا بر اساس استدلال خودتان مذهبی مربوط به دوران برده داری است در حالی که مذهب زرتشتی مذهبی مربوط به دوران کشاورزی


سگ سخن جو


ایرانی جماعت بیگانه با تعریف مفاهیم فلسفی اند.
دوران
یکی از مفاهیم مهم ماتریالیسم تاریخی است.
موضوع ماتریالیسم تاریخی
عام ترین و کلی ترین قوانین حاکم بر پدیده ها و روندها و سیستم های جامعه بشری است.
تعریف دوران چیست؟
دوران های تاریخی به شرح زیرند:
دوران توحش
دوران بربریت
دوران کمونیسم اولیه
دروان برده داری
دوران فئودالی
دوران سرمایه داری
دوران کنونی 

یعنی دوران گذار گلوبال از سرمایه داری به سوسیالیسم

کشاورزی مرحله ای در تقسیم اجتماعی کار بوده است
مثل دوره گرداوری حبوبات و ریشه ها (سیب زمینی و شلغم و هویج ..)
مثل دوره شکار و صید
مثل دوره دامداری

زرتشتیسم را باید تحلیل کرد و منشاء طبقاتی و فرماسیونی ـ اقتصادی اش را تعیین کرد.
زرتشتیسم ارتجاعی تر از مزدکیسم بوده است و در خدمت طبقه حاکمه بوده است.
اگر مزدکیسم نماینده کمونیسم اولیه باشد
زرتشتیسم
مذهبی آنتی کمونیستی بوده است و به قتل عام سران کمونیسم اولیه در دربار انوشیروان ظالم
فتوا داده است.
همان انوشیروانی که حضرت محمد به تولد در دوره خونریزی اش فخر فروخته است.
ضمنا
معیار برتری بربریت به توحش
کمونیسم اولیه به بربریت و توحش
برده داری به کمونیسم اولیه و توحش و بربریت
فئودالیسم به برده داری و فرماسیون های ماقبل
سرمایه داری به همه فرماسیون های قبلی
چیست؟

لنین
صدها بار این معیار را مؤکدا تکرار میکند.
فرماسیون اقتصادی برده داری که ارتجاعی تر از دوران کذایی کشاورزی و حتی کمونیسم اولیه نیست.


۸۲۱۳     

سنگ سخنگو

فهم سخن گرنکند مستمع
قوت طبع از متکلم مجوی


سگ سخن جو


آره.
همین هم در مورد خود تان صادق است.
شما اصلا حرف ما را نفهمیدید

شاید
حتی معنی این بیت شعر را نفهمیده باشید.


۸۲۱۴     

سنگ سخنگو

تمدن به چه معنی است؟
 پیروزی فاشیسم و فوندامنتالیسم
نشانه توحش است و نه تمدن


۸۲۱۵     

سنگ سخنگو

تاریخ پر از دشمنانی ست که وقتی قادر نیستند یک ایده را شکست بدهند،
خودشان را به شکل آن ایده در می آورند
تا کارشان راحت تر شود و نقش موریانه را بعهده بگیرند.
کمان


سگ سخن جو


فرمول بندی این جمله
معیوب است.
دشمن
چیزی مادی است.
در حالیکه ایده
چیزی فکری است.
دشمن که خود را به شکل ایده در نمی اورد
نمی تواند هم دربیاورد.
دشمن هر ایده
فقط
می تواند به نمایندگی ان ایده تظاهر کند و عوامفریبی کند.


۸۲۱۶     

سنگ سخنگو

دموکراسی شکست خورد و دموکرات ها فرار کردند
چنین است
سرنوشت نظام ها و انسان های بی ریشه
عبدل


سگ سخن جو

 

 دموکراسی به چه معنی است؟
دموکراسی واژه ای یونانی است و به معنی توده فرمایی است.
به قول ارسطو (فیلسوف یونان)
دموکراسی یعنی حاکمیت و حکومت اکثریت اعضای جامعه.
اما چون اکثریت اعضای جامعه
فقیرند،
بنابرین
دموکراسی یعنی حاکمیت و حکومت فقرا

امپریالیسم
مفاهیم فلسفی را تحریف می کند و دموکراسی را در انتخابات مهندسی شده خلاصه می کند.
تازه
به این تحریف هم پای بند نبوده و نیست.

همین امپریالیسم
تا همین چند دهه قبل
به دهقانان و زنان
حق شرکت در انتخابات بند تنبانی را هم نمی داد.

ضمنا
متحد کثیف ترین دیکتاتوری ها در یونان و اسپانیا و غیره بود.


نظام به چه معنی است؟

ضمنا
هیچکس
بی ریشه نیست.
هر کس تعلق طبقاتی خاص خود را دارد.

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر