برگردان
۱
· روشنگری به جنبش رهایی بخش فکری بورژوایی بر ضد فئودالیسم و جهان بینی مذهبی توجیه گر آن در دوره تدارک و انجام انقلابات بورژوایی در قرون ۱۷ و ۱۸ اطلاق می شود.
۲
· در طول قرن ۱۸، روشنگری تقریبا همه کشورهای اروپا را در برمی گیرد.
· اما بسته به شرایط تاریخی متفاوت هر کدام از این کشورها روشنگری به طرق متفاوت صورت می گیرد و از اهمیت متفاوت برخوردار می گردد.
۳
· روشنگری به طور کامل در انگلستان و فرانسه صورت می گیرد.
· آنجا که بورژوازی نوخاسته به صورت دولت ملی واحد و یکپارچه توسعه یافته و به نمایندگی قاطعانه از مطالبات جامعتی خود مبادرت ورزیده بود.
۴
· روشنگری در فرانسه به رادیکال ترین و روشن ترین فرم خود نایل آمد.
۵
· روشنگری آلمان به دلیل توسعه بخور و نمیر بورژوازی و قدرت دم افزون استبداد خرده ـ دولتی در آلمان در مقایسه با روشنگری اروپا اهمیت اندکی کسب می کند.
۶
· مشخصه روشنگری روس، پیوند تنگاتنگ آن با خلق و موضع اساسی انقلابی اش در مقابل استبداد فئودالی روس (تزاریسم) بوده است.
۷
· روشنگری علیرغم فرم های متعدد، حاوی گرایش اساسی واحدی بوده است:
· روشنگری بر ضد نگرش های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فلسفی، استه تیکی و تئولوژیکی فئودالی حاکم و بر ضد نهادهای سیاسی فئودالیسم مبارزه کرده است.
۸
· سمتگیری روشنگری در جهات زیر بود:
الف
· در جهت اشاعه دانش
ب
· در جهت سوق دانش به تغییر مناسبات جامعتی حاکم
پ
· در جهت تشکیل نظام جامعتی و نظام دولتی عقلایی (بخردانه)
۹
· روشنگری به قول انگلس، «مذهب را، طبیعت ـ نگری را، تاریخ را، نظام دولتی و و همه چیز دیگر را به تیغ انتقاد بی چون و چرا می سپارد.
۱۰
· همه چیز می باستی یا وجود خود را در محکمه عقل توجیه کنند و یا بر وجود خود صرفنظر کنند.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر