اسماعیل خویی
(۱۳۱۷ ـ ۱۴۰۰)
شاعر معاصر ایرانی
مؤلف آثار بیشمار
برنده جایزۀ روکرت در کوبُرگ را درسال ۲۰۱۰
درنگی
از
مسعود بهبودی
دورِ بی خون و شبیخون سپری خواهد شد:
غزل
اسماعیل خوئی
به محمد خاتمیی نوخیز:
دکتر حسن روحانی، مردم فریب ترین آخوندی که تاکنون بر سر کار آمده است.
دورِ بی خون و شبیخون سپری خواهد شد:
باز جلّاد به کشتار جری خواهد شد.
در بهاری که به راه است، یقین دار که، باز،
لاله یادآورِ خونین جگری خواهد شد.
شیخ، کامد هنرش کشتنِ ما، خواهی دید
که نمادِ همهگون بی هنری خواهد شد.
بری از سوختن ار می شود آتش هرگز،
این دغل هم بری از فتنه گری خواهد شد.
کرگدن تازد و خواهد که زند شاخ به کوه:
جاناش از دست، در این خیره سری، خواهد شد.
باش و بنگر که چهسان قصهی شیخ و مردُم
جانشین مَثَلِ دیو و پری خواهد شد .
باد آینده از آن دولتِ مردم سالار
که نگهبانِ حقوقِ بشری خواهد شد.
نسلِ آینده از آموزش و از پرورش است
که خود آمادهی آبادگری خواهد شد.
و آن گه این خلقِ به خویش آمده ی شاد آزاد
زین همه خواری و بیداد بری خواهد شد.
شبِ خوبیست، غنیمت بشمارش: کاین نیز،
همچو دیروزت و فردا، سپری خواهد شد.
زین دمِ شاد ـ هلا! ـ روی مگردان: که شهاب،
تا بیابی تو که بازش نگری، خواهد شد.
کاش از این دمِ خوش عکس بگیری: زیرا،
پیشتر زان که به یادش سپری، خواهد شد.
(سیزدهم خرداد ۱۳۹۲ ، بیدرکجای آتلانتا)
احمد
شعر شما اینگونه آغاز می شود:
«دورِ بی خون و شبیخون سپری خواهد شد»
من متوجه نشدم که این «دورِ بی خون و شبیخون» مربوط به کدام دوران در جمهوری اسلامی است؟
از توضیح تان ممنون خواهم شد
مسعود بهبودی
استه تیزاسیون اکثریتیسم
· این شعر به لحاظ فرم و ساختار فوق العاده زیبا ست:
· بی کمترین عیب و نقص است:
· روان و شیرین و شیوا و دلنشین است.
۱
· منظور از «دور بی خون و شبیخون» دور مشد حسن روحانی است که مدعی نوعی کاهش فشار بوده است:
· شاعر هم منظور او را برای مدتی کوتاه، به سکه نقد گرفته، ولی پیشاپیش عوامفریبش نامیده است.
۲
· شاعر عملی گشتن حرف او را به هر دلیلی هم که تصور رود، مورد تردید قرار می دهد.
۳
· منظور مشد حسن هم کاهش فشار بر بخش دیگر حاکمیت (طبقه متوسط و مرفه و سبزیون سابق) بوده است.
· نه کل جامعه، آن سان که احمد انتظار دارند.
۴
· یعنی وعده یاد شده شامل حال طبقات اجتماعی پایین نمی شود، نمی تواند هم بشود.
· اتفاقا برعکس.
· چرخش به راست (به قول فؤاد تابان) سرکوب بمراتب عریان تر و شدیدتر توده های «بی همه چیز» را الزامی کرده و خواهد کرد:
الف
· هم برای نشان دادن و اثبات صداقت و پیگیری در محتوای چرخش خود به امپریالیسم
ب
· و هم برای تثبیت وضع و تحکیم حاکمیت طبقاتی خویش
۵
· این شعر بلحاظ مضمونی ـ نظری، بیان استه تیکی ـ هنری اکثریتیسم (خلیقیسم) است که خود نوعی عوامفریبی پیچیده در زر ورق مدرن است:
· راست چپنما ست:
· منظور شاعر در دو بیت زیر تئوریزه و تصریح می شود:
الف
باد آینده از آن دولتِ مردم سالار
که نگهبانِ حقوقِ بشری خواهد شد.
· معنی تحت اللفظی:
· خدا کند که در آینده دولت دموکراتی روی کار بیاید که حافظ حقوق بشر باشد.
· ایدئال شاعر روی کار آمدن دولت متظاهر به رعایت حقوق بشر انتزاعی و کذائی است.
· این ایدئال اکثریتیسم (خلیقیسم) هم است.
· البته شاعر حتما نباید طرفدار سازمان اکثریت باشد.
ب
نسلِ آینده از آموزش و از پرورش است
که خود آماده ی آبادگری خواهد شد
· معنی تحت اللفظی:
· نسل آینده در سایه آموزش و پرورش بطور خود به خودی آماده عمران کشور خواهد بود.
· این راه حل شاعر است:
· نسل آینده را دولت حقوق بشری تربیت خواهد کرد تا خودش ببرکت آموزش و پرورش انتزاعی کذائی کشور را آباد کند.
· از تحول بینادی جامعه نه خبری هست و نه اثری.
· مناسبات تولیدی سرمایه داری و ماقبل سرمایه داری دست نخورده می ماند.
· فقط دولت عوامفریبی با کراوات و کت و شلوار و یا حتی با عمامه و عبا و قبا روی کار می آید که قبل از قبضه قدرت سیاسی از حقوق بشر و دموکراسی و غیره دم می زند و نسل بعدی را تربیت می کند که خودش ببرکت آموزش و پرورش جادوئی، آبادگری را سحر و جادو کند.
۶
· شاید منظور شاعر این باشد که «اقتصاد بازار» به خودی خود برای توسعه کشور کافی است.
· شاعر در بهترین حالت نه طرفدار تحول بنیادی، بلکه منادی رفرمیسم است:
· شاعر طرفدار چیزی در حد اقتصاد بازار اجتماعی است که در متروپول های امپریالیستی پس از قلع و قمع فاشیستی طبقه کارگر سازمان یافته، رواج داده شده است:
۷
· این سیستم اجتماعی و سیاسی بر تبدیل تدریجی طبقه کارگر به گدا، پرداخت پشیز (الموز) مربوطه از جیب خود گدا، ضمن شستشوی مغزی سیستماتیک گدایان جدید از دوره کودکستان مبتنی است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر