میم حجری
۶۱۱۵
سنگ سخنگو
مفاهیمی از قبیل اراذل و اوباش وزورگیر و غیره
مفاهیم دقیقی نیستند
شاید بهتر این باشد که همه این لومپن ها در مفهوم مافیا تجرید یابند تا خصلت عام گیرند
حامل حقیقت باشند و قابل بحث و بررسی باشند.
جوامع طبقاتی
توسط دو قدرت اداره می شوند:
الف
حاکمیت
(طبقه حاکمه و نماینده سیاسی اش هیئت حاکمه)
ب
توسط مافیا
رابطه حاکمیت با مافیا
رابطه ای دیالک تیکی است.
یعنی رابطه ای مبتنی بر وحدت و تضاد، همزیستی و همستیزی است.
در امپریالیسم ژاپن
بنا بر گزارشات رسانه های امپریالیستی
تناسب قوا میان حاکیمت و مافیا
فیفتی ـ فیفتی است.
اگر دقت شود
خیلی ها در ژاپن
یک انگشت کم دارند.
یعنی توسط مافیا
تنبیه شده اند.
دیالک تیک حاکمیت و مافیا
در ایتالیا به وضوح دیده می شود.
در ایالات متحده امریکا
حتی سندیکاهای کارگری توسط مافیا اداره می شوند.
به ویژه سندیکای کارکنان هالی وود.
مافیا برای باجگیری از کنسرن های فیلم
تهدید به اعتصاب می کرد.
در جنگ جهانی دوم
بنادر امریکا تحت سلطه مافیا بودند.
مافیایی ها مسلحانه در بنادر کشیک می دادند
در همکاری با دولت امریکا.
رونالد ریگان با حمایت مافیا رئیس جمهور شد.
جان اف کندی نیز.
احتمالا دلیل ترور او
مافیاستیزی سرسختانه روبرت کندی وزیر دادگستری بود.
فعالیت خونین مافیا در کشورهای امریکای لاتین به غیر از کوبا
وحشت انگیز است.
۶۱۱۶
سنگ سخنگو
باندهای فوندامنتالیستی
حمایت می شوند.
در سوریه شاید ۲۰ باند فعال باشند.
خرابکارانند.
هر کدام توسط کشوری حمایت می شود.
سران فوندامنتالیسم اما مزدور محض نیست.
۶۱۱۷
سنگ سخنگو
ممنون.
شما هر جمله ی را که جفنگ می دانید
ذکر کنید و جفنگیت آن را اثبات کنید
۶۱۱۸
سنگ سخنگو
«تبعیدی
فقط آن کس نیست که از زادبوم خویش تارانده شده باشد. تبعیدی میتواند از
زبان، فرهنگ و هویتِ خویش نیز تبعید گردد. آنکس که شعر، داستان، هنر، فکر و
اندیشهاش در کشور خودی امکان چاپ و نشر نداشته باشد، نیز تبعیدی است.
قدسی
سگ سخن جو
مفاهیم
به
افراد شبیه اند.
مثل افراد منحصربه فردند.
در کره زمین یک قدسی بیشتر وجود ندارد.
به همان سان هم هر مفهومی منحصر به فرد است.
مفهوم چیست و چگونه تشکیل می شود؟
مفهوم را باید تعریف کرد و نه تحریف.
تبعید و تبعیدی تعریف دارند.
کسی را که کتابش چاپ نمی شود
نمی توان تبعیدی قلمداد کرد و خودفریبی نکرد.
ولی نمی تواند تبعیدی تلقی شود.
نمی توان کرگدن را کره خر نامید و خودفریبی و عوام فریبی نکرد.
کسانی هم که از سانسور می نالند
چه بسا
خودشان سانسورگران سرسختی اند.
مثال:
همین آوای تبعید حاضراست تحلیلی از ما منتشر کند؟
شما تنها کسی هستید که ما همه پست هایش را مورد توجه قرار داده ایم.
شما حتی کلمه ای از پست های ما نخوانده اید.
توجه پیشکش.
یعنی به قول خودتان
ما را تبعید کرده اید.
باز هم خدا را شکر که شقه شقه نکرده اید.
۶۱۱۹
سنگ سخنگو
اگر روزبه زنده مانده بود
احدی یادی از او نمی کرد.
ایرانی جماعت
خودستیز بیگانه پرستند.
قاعده این است.
استثناء
پرستش مرده های خودی ست.
بیت بیت دیوان حافظ بر ضد عرفان و عرفا ست.
قاعده این است.
اما همین حافظ
به تجلیل حلاج مرده برخاسته است
گفت:
«آن یار
کز او گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد.»
حلاج حواس پرت که سری هویدا نکرده.
چی هویدا کرده؟
۶۱۲۰
سنگ سخنگو
هوشنگ ابتهاج (سایه)
هوای روی تو دارم نمیگذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست تو ام این خمار خواهد کشت
نگاه کن که به دست که میسپارندم
مگر در این شب دیر ـ انتظارِ عاشقکُش
به وعدههای وصال تو زنده دارندم
غمم نمیخورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمیگذارندم
سری به سینه فرو بردهام مگر روزی
چو گنج گمشده زین کنج غم برآرندم
چه باک اگر به دل بیغمان نبردم راه
غم شکستهدلانم که میگسارندم
من آن ستارۀ شب زندهدار امّیدم
که عاشقان تو تا روز میشمارندم
چه جای خواب که هر شب محصّلان فراق
خیال روی تو بر دیده میگمارندم
هنوز دست نَشسته است غم ز خون دلم
چه نقشها که ازین دست مینگارندم
کدام مست، می از خون سایه خواهد کرد
که همچو خوشۀ انگور میفشارندم
پایان
۶۱۲۱
سنگ سخنگو
زنها
گزینهی دیگری دارند. میتوانند بهجای دلنشینبودن، عاقلتر
شوند. میتوانند بهجای یار و یاور بودن، تواناتر شوند.
میتوانند بهجای دلپذیربودن، قویتر شوند. جاهطلب باشند، نه
فقط برای خودشان در رابطه با مردها و بچهها، بلکه برای خودِ
خودشان. میتوانند بهطور طبیعی پیر شوند بی آن که موجبات
شرمساری خود را فراهم کنند، و فعالانه در مقابل سنتهای
دستوپاگیر این جامعه به پا خیزند و دیگر سر خم نکنند. بهجای
این که سعی کنند تا حد امکان دخترخانم باقی بمانند و بعد با
تندادن به خفت و حقارت به زنانی میانسال تبدیل شوند،
میتوانند خیلی زودتر زن بشوند و سالهای سال از کار و فعالیت
و جنسیت خود لذت ببرند. زنها بایستی اجازه دهند چهرهشان
سالهای زندگیشان را نشان بدهد. زنها بایستی حقیقت را
بگویند.
تکهای از جستار «دو گونه پیرشدن»
نوشتهی سوزان سانتاگ
برگرفته از کتاب "نه فقط زیبا"
سگ سخن جو
سوزان جان
آدمیان
همیشه و همه جا
در منگنه دیالک تیک جبر و اختیار زندگی می کنند و در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از ان جبر است.
حافظ هم می دانست:
رضا به داده بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار نگشاده است.
البته حافظ نمی داند که در اختیار به اندازه شناخت جبر باز است
یعنی فرد
چه زن و چه مرد
هیکاره و هیچ واره نیست.
تعیین کننده اما جبر است.
به آذین می گوید:
ما در لا به لای دیوارهای جبر حرکت می کنیم.
آدمیان در تحلیل نهایی
آن می کنند که جز آن نمی توانند بکنند، اگر بخواهند زنده بمانند.
زنان
پرولتاریا به توان چندند.
پرولتاریای خانه و کارخانه، مزرعه و مرتع، شرکت و رختشوخانه، بیمارستان و تیمارستان و الی آخرند.
رهایش زنان با رهایش پرولتاریا گره خورده است و رهایش بشریت با رهایش زنان.
یا کمونیسم یا بردگی
شق ثالثی وجود ندارد.
۶۱۲۲
سنگ سخنگو
نه.
قاعده = اجنبی پرستی و خودی ستیزی
استثناء
خودی مرده پرستی
است.
خودی زنده منفور است.
۶۱۲۳
سنگ سخنگو
کسروی = هدایت خوش بین
۶۱۲۴
سنگ سخنگو
آندری تارکوفسکی
ميل به دور هم جمع شدن براي فرار از تنهايي به نظرم يک نشانهي بيماريه.
سگ سخن جو
مسائل جامعتی را فقط با مفاهیم علم الجامعه (ماتریالیسم تاریخی، جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی)
می توان درک کرد و توضیح داد
و
نه
با
مفاهیم علم الاندام (پزشکی.)
دلیل فرار از تنهایی
چه به مواد مخدر
چه به الکل
چه به لهو و لعب و سکس و هوس
چه به سیر و سفر
چه به تجملات و حیف و میل
توخالی بودن حیات و بی معنایی زیست در اثر علافی است.
کار فقط به طبیعت معنا نمی بخشد
کار به حیات خود فرد نیز معنا و محتوا می بخشد.
علافی
به تخلیه درونی ـ برونی افراد منجر می شود.
زحمتکشان یدی و فکری
اصلا احساس تنهایی نمی کنند.
این حقیقت امر را شاعر فیلسوفی دهه ها قبل از گلدسته های شعر ابلاغ کرده است و رفته است و جایش به طرز تراژیکی خالی مانده است.
۶۱۲۵
سنگ سخنگو
گرگی داخل طویله شد و بره سفیدی را خورد.
گوسفندان سیاه خوشحال شدند
بعد یک برۀ سیاه را هم خورد...
سفیدها گفتند خداراشکر که گرگ عادلیست .
وگرگ همچنان مشغول اجرای عدالت میان گوسفندان است
سگ سخن جو
اینکه چیزی نیست.
چیز این است که گرگ
گرگهای دیگر را به زندان انداخت و حتی لت و پار کرد
بعد
توله های خود را خورد.
آنگاه
گوسفندها
به حقانیت گرگ ایمان آوردند
و همدیگر را کباب کردند و در سفره گرگ نهادند
تا
زحمتش کمتر شود و اشتهایش بیشتر
۶۱۲۶
سنگ سخنگو
آلفرد آدلر
به بيماران افسرده می گفت:
هر روز فكر كنيد چطور مى توانيد يك نفر ديگر را خوشحال كنيد
سگ سخن جو
آره.
ضمنا
اضافه کرد که کار خیر خود را از خودش شروع کنند و خوشحالش کنند.
چون بیماران روانی
عمدتا
زنان اشراف فئودال و بورژوا هستند.
۶۱۲۷
سنگ سخنگو
ممنوع کردن آثار و اشعار و افکار دگراندیشان
از دید مارکس و مارکسیسم
مذموم است.
دگراندیشان را باید به چالش کشید تا آچمز شوند و از دستت شکایت کنند
تا از جهان مجازی تبعید شوی و درها به رویت برای همیشه بسته بمانند.
۶۱۲۸
سنگ سخنگو
تمام هستی یک نوع جنگ است؛ زندگی یعنی پیروزیِ آن که پایداری میکند.
روژه مارتن دو گار
سگ سخن جو
تمام هستی؟
مطمئنی؟
حداقل
برخیز
و
از نباتات و حشرات و حیوانات
بپرس
اگر قحط آدم است.
و
یا
برو نزد مثلا مولوی
اگر شیراز دور است و دستت به دامن سعدی نمی رسد.
خصلت هستی
در همه فرمایش (طبیعت، جامعه، تفکر)
دیالک تیکی است:
یعنی مثلا مبتنی بر جنگ و صلح است
همزیستی و همستیزی است.
۶۱۲۹
سنگ سخنگو
به تصویر درختی
كه در حوض
زیر یخ زندانی است،
چه بگویم؟
بیژن الهی
سگ سخن جو
قرار نبود
سؤالات سخت کنی تا عقل کل از دادن جواب عاجز شود
۶۱۳۰
سنگ سخنگو
خودکشی
زنان یک شاخص مهم پیشرفت فرهنگی، اجتماعی و قانونی زنان در جوامع مختلف
است. شیوع خودکشی در جوامعی که در آن زنان از حقوق شخصی، اجتماعی و
خانوادگی مناسب برخوردار هستند، پایین است.
مریم
سگ سخن جو
خودکشی
در فرم های مختلف
شاخص بی فرهنگی و فرهنگ ستیزی است
و
نه
شاخص پیشرفت فرهنگی.
خودکشی
کسب و کار پیروان فاشیسم وفوندامنتالیسم و آنارشیسم و نیهلیسم است.
ما با دو نوع خودکشی سر و کار داریم:
خودکشی پاسیو (خودکشی هدایت)
خودکشی اکتیو (خودکشی پیروان طالبان و داعشیان و غیره)
خودکشی زنان و یا مردان
اولا
نشانه عقب ماندگی فکری آنها ست.
ثانیا
نشانه بن بست فکری آنها ست و بن بست فکری نشانه بیگانگی با خرد اندیشنده ی رهگشا ست.
ثالثا
نشانه رسیدن به بیهودگی زیست است.
نشانه رسیدن به پوچی و نیهلیسم است
که
علل طبقاتی دارد.
رابعا
نشانه نفرت از زندگی و زندگان است.
خامسا
نشانه خودستیزی است که نتیجه خردستیزی است.
۶۱۳۱
سنگ سخنگو
در بحث با همنوع
نباید از موضوع خارج شد.
باید پیگیر بود، به موضوع وفادار ماند تا حقیقت کشف شود.
۶۱۳۲
سنگ سخنگو
اگر
راستی راستی می خواهی چیزی بفهمی، بیش از همه چیز باید از خرِ تقلید پیاده
شوی و "چنین گفته اند" و "چنین می گویند" را به دور بیندازی و مردِ شعور و
فهم خودت بشوی.
دارالمجانین
محمدعلی جمالزاده
سگ سخن جو
منظور جمال زاده از مفهوم «مردِ شعور و فهم خود شدن» چیست؟
مثلا خود او «مرد شعور و فهم خویش» بوده است؟
کدام اندیشه ای را توسعه داده است؟
اندرز انتزاعی دادن که هنر نیست.
بهتر است به عوض مفهوم «مردِ شعور و فهم خود شدن از مفهوم خوداندیشی بهره گرفته شود.
خوداندیشی چیست و چگونه میسر می شود؟
اندیشه چیست؟
اندیشه از کجا می آید؟
خیلی ها خیال میکنند که مغز
اندیشه تراوش میکند.
مثل کیسه صفرا که صفرا تراوش می کند.
ولی از این خبرها نیست.
مغز ارگان تفکر است
به همان سان که پا ارگان رفتن و در رفتن است.
پا که رفت و آمد ترشح نمی کند.
تفکر نوعی کار است.
تفکر کار فکری است.
تفکر چه بسا خسته کننده تر از عملگی و حمالی است.
ضمنا
تقلید که به معنی ذکر افکار این و آن ("چنین گفته اند" و "چنین می گویند) نیست.
ذکر افکار این و آن
متد اسکولاستیکی دیرآشنای تفکر است:
کسانی که خوداندیشی نمی توانند
اوتوریته های فقهی و مذهبی و علمی و فلسفی را اجیر می کنند تا به عوض آنها فکر کنند.
خیلی از ضرب المثل ها و نقل قول ها هم علمی اند.
حکم قانون علمی دارند
و
میتوان از قوانین در هماندیشی بهره برگرفت.
بعید است که خود جمال زاده
در و دیوار خانه اش را به ابیاتی از شعرای قرون وسطی مزین نکرده باشد.
مراجعه کنید به رمان دایی جان ناپلئون.
کسب و کار روشنفکران فئودالی همین است:
ذکر نقل قول و ضرب المثل به عوض خوداندیشی
۶۱۳۳
سنگ سخنگو
داعشیون جلوی مدارس و مساجد
خودکشی می کنند.
خودکشی هم که شاخص پیشرفت فرهنگی است.
اعتراض برای چیست؟
۶۱۳۴
سنگ سخنگو
هدف
از خصوصی سازی اجرای بخشی از سیاست های نئولیبرالی در سلب مالکیت عمومی
است و در پایان اینکه چرا می گوییم خصوصی سازی سیاست ضدملی و ضدکارگری است؟
سگ سخن جو
به نظر جناب حسین اکبری
خصوصی سازی = سلب مالکیت عمومی
منظور از مالکیت عمومی چیست؟
آدم بی اختیار یاد عوام الناس می افتد که در جریان ملی کردن کذایی نفت آمده بودند و از نفت فروش روستا سهم خود از نفت را می خواستند.
ضمنا به نظر او
خصوصی سازی جزئی از سیاست نئولیبرالی کذایی است.
انگار نه انگار صدها سال قبل از رواج خرافه نئولیبرالیسم
گذار از فرم های مالکیت به یکدیگر رواج داشته است.
حتی در زمان مارکس و انگلس
گذار از فرم خصوصی مالکیت به فرم دولتی
رواج داشته است.
(مراجعه کنید به اثر انگلس «سوسیالیسم از اوتوپی تا علم»)
۶۱۳۵
سنگ سخنگو
روی مفهوم دیرآشنای وطن و مشتقاتش باید کار کرد.
در ایران
مثلا
توده ای ها و فرقه ای ها را که از کشتار فرار کرده بودند
بی وطن می نامیدند.
غیرمنطقی هم نبود
چون واقعا دربدر بودند و لاجرم بی وطن بودند.
اما
همزمان
امثال همان توده ای ها را که قتل عام کرده بودند،
وطن فروش می نامیدند.
یعنی آنها به جرم وطن فروشی کشتار شده بودند.
ایندو مفهوم هنوز هم رواج دارند.
سؤال این است که بی وطن چگونه می تواند چیزی را که ندارد، بفروشد و وطن فروش گردد؟
مثال دیگر
خیلی ها در حلبی آبادها به ذلت زندگی می کنند.
یعنی از خاک وطن وجبی خاک برای ساختن دخمه ای ندارند.
اما وقتی جنگ با این و ان شروع می شود
همان حلبی آبادی ها را برای دفاع از خاک وطن شیر می کنند و از مین زارها عبور می دهند.
بچه پولدارهای صاحب وطن اما یا به کانادا و ایتالیا و امریکا می روند و یا به تماشای شقه شقه شدن شیران حلبی آبادی می ایستند
نوحه سر می دهند و سینه می زنند.
وطن بالاخره چیست؟
شاعری حلبی آبادی به این نتیجه رسیده که
اگر سران ط. کفن نشود
این وطن، وطن نشود
۶۱۳۶
سنگ سخنگو
عشق اصیل همین عشق مادر و پدر به فرزند است.
ولی دلیل اصالت و عظمت این عشق چیست؟
۶۱۳۷
سنگ سخنگو
دیالک تیک افراد و افکار
افراد در دیالک تیک افراد و افکار
تعیین کننده نیستند.
افکار
تعیین کننده اند.
برای اینکه افراد
هم
فانی اند
هم
متغیر
و
هم خاطی.
افراد
می توانند خرافی فکر کنند
و
یا
در افکار خود تجدید نظر کنند و زیر و زیر شوند.
به همین دلیل از افراد نباید بت ساخت.
بهتر ان است که به افکار پرداخته شود.
چون
افکار باقی اند
و
ثابت اند
و
به طور مثبت و منفی
مؤثر و مخربند.
و
هر عمل انسانی
قبل از جامه عمل پوشی
فرم فکری دارد.
یعنی هر کاری از کله شروع می شود.
عمله قبل از بنای دخمه
مدل فکری دخمه را در کله می سازد
بعد با سنگ و سیمان و چوب و خاک و کاه و آهک و آب
به مدل فکری
مادیت وشیئیت می بخشد.
۶۱۳۸
سنگ سخنگو
در
یکی از شبهای بحرانی کسالتم مولای متقیان علی علیهالسلام را به خواب
دیدم که در حالی که شمشیر معروف خود ذوالفقار را در دامن داشت و در کنار من
نشسته بود، در دست مبارکش جامی بود و به من امر کرد که مایعی را که در جام
بود بنوشم. من نیز اطاعت کردم و فردای آن روز تبم قطع شد و حالم به سرعت
رو به بهبود رفت.»
محمدرضا پهلوی، مأموریت برای وطنم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،
سگ سخن جو
نه.
راست میگه.
ما هم آنجا بودیم.
در جام حضرت علی، عیران بود.
عیران ۲۵۰۰ ساله.
مانده و کپک زده.
می خواست به ما هم بدهد.
ولی ما قبول نکردیم.
سگ ها به عوض عیران آب می خورند.
سگ ها همه اش آب جو می خورند و نه جو و یا آبجو.
۶۱۳۹
سنگ سخنگو
دیالک تیک بادها و یادها
از آمدن و ها رفتن ها و از به دست آمدن ها و از دست رفتن ها
هراسی نیست.
چون
یادها
بر خلاف بادها
رویین تن اند
به همین دلیل
ماندگارند و باقی اند و نامیرا.
۶۱۴۰
سنگ سخنگو
روان ياروح ماده زنده أست دراركًانيزم انسان كه انسان توسط ان ميكًًردد وكارميكنندوقتى روح ازماده جداشددكًرجسم ادمى حيات ندارند.
حریف
سگ سخن جو
نه.
۱
روان با روح یکسان نیست.
اگرچه در ادبیات فئودالی کشور ما به یک معنی به کار رفته است.
روان یکی از مفاهیم بنیادی پسپیکولوژی (روان شناسی) است.
روان شناسی یکی از علوم جامعتی (به قول ایرانیان علوم انسانی) است.
۲
روح = شعور = عالی ترین مقوله فلسفی
مقوله = عالی ترین مفهوم
روح ضد دیالک تیک ماده
و
وجود ضد دیالک تیکی شعور
است.
۳
روابط دیالک تیکی را (مثلا رابطه ماده با روح را) حتی با بمب اتم نمی توان پاره کرد و اقطاب مربوطه را از یکدیگر جدا ساخت.
۴
روح و یا شعور انعکاس ماده و یا وجود در آیینه ضمیراست.
۵
روح جدا از ماده (واقعیت عینی) و یا شعور جدا از وجود
وجود ندارد.
در دیالک تیک وجود و شعور (ماده و روح)
نقش تعیین کننده از ان ماده و وجود است.
رابطه وجود و شعور شبیه رابطه اصل و عکس است.
۶
روح خسرو روزبه
افکار او ست.
۷
کسی از افکار روزبه خبر ندارد.
دفاعیه او را دستکاری و منتشر کرده اند که باید تحلیل شود.
۸
روزبه مثل چه گوارا ست که ایدئآلیزه شده و جملاتی از او ورد زبان ها ست
بدون اینکه شناخته شود.
روزبه داناتر از چه گوارا بوده است.
ضمنا پهلوان توده بوده است.
لنین بالقوه بوده است.
اگر فرار می کرد
لنین می شد و حزب توده وزین می شد.
۶۱۴۱
سنگ سخنگو
زنان ایران به عوض موتورسیکلت سواری
باید فوت و فن تفکر مفهومی بیاموزند
تا لیاقت مادر شدن را کسب کنند
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر