پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
علم
۱۱
· علم نوین (مدرن) در مقایسه با علم در ازمنه سابق، ابعاد غول آسایی به خود گرفته است و امروزه به فاکتور اکتیو حیات جامعه تبدیل شده است.
۱۲
· علم امروزه نقش بزرگی بسان فاکتورهای (عوامل) مادی بازی می کند.
۱۳
· به همین دلیل دوران کنونی (دوران گذار گلوبال از سرمایه داری به سوسیالیسم)، ضمنا به مثابه دوران علم قلمداد می شود.
۱۴
· علم اما تحت شرایط وجود و مبارزه دو سیستم جامعتی در سوسیالیسم و کاپیتالیسم انحصاری ـ دولتی، فونکسیون های متضادی به عهده دارد.
۱۵
· علم و فن و اقتصاد و سیاست و فرهنگ به طرز تنگاتنگی در هم تنیده اند.
۱۶
· علم هرگز مجزا و منفصل از شرایط جامعتی مشخص توسعه نمی یابد.
۱۷
· علم در ناکجا آباد (کشور هیچکس) وجود ندارد.
· (علم در ماورای شرایط مشخص جامعه وجود ندارد. مترجم)
۱۸
· علم یا در خدمت سوسیالیسم است و یا در خدمت کاپیتالیسم.
۱۹
· علم در کاپیتالیسم انحصاری ـ دولتی بنا بر مناسبات تولیدی حاکم، تابع تمایلات مبتنی بر سودجویی و قدرت یابی امپریالیستی است.
۲۰
· کاپیتالیسم انحصاری ـ دولتی، به میزان روزافزونی در صدد میلیتاریزه کردن (نظامی کردن) علم برآمده است و از آن به سبک وسیعی به عنوان حربه تعیین کننده ای در رویارویی اقتصادی، سیاسی و نظامی دو سیستم جهانی استفاده می کند.
۲۱
· علم در سوسیالیسم در خدمت کل خلق و توسعه صلح آمیز جامعه است و منافع زحمتکشان نیروی محرکه توسعه علم اند.
۲۲
· پیشگویی لنین مبنی بر اینکه «هیچ قهر و قوه سیاهی نمی تواند تاب مقاومت در مقابل وحدت علم و فن و پرولتاریا داشته باشد»، در جامعه سوسیالیستی واقعیت یافته است.
· (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۰، ص ۳۹۴)
۲۳
· سوسیالیسم بنا بر ماهیت خویش از همان آغاز با علم و با استفاده عملی از علم، پیوند ناگسستنی داشته است.
۲۴
· هم مبارزه پرولتاریا بر ضد سرمایه بین المللی بر مبنای علم صورت می گیرد و هم تشکیل مبتنی بر پلان جامعه سوسیالیستی.
· (می توان گفت که پرولتاریا با علم می افتد و برمی خیزد. مترجم)
۲۵
· علم امروزه هرچه بیشتر به نیروی محرکه تعیین کننده توسعه جامعتی مبدل می شود و به میزان رشد یابنده ای در کلیه عرصه های جامعه سوسیالیستی نفوذ می کند.
ادامه دارد.
انقلاب اکتبر موجب شد که دولت موقت ساقط و زمام امور به دست بلشویک ها افتد . روز سی ام اوت هنگامی که لنین در یکی از کارخانه های اطراف مسکو مشغول ایراد نطق بود ، بوسیله ی شلیک سه گلوله ی پی در پی یک زن یهودی عضو حزب سوسیالیست انقلابی ترور و مجروح شد . این زن که فانی یروا دکاپلان نامیده می شد ، بی آنکه با کسی مشورت کند این تصمیم را گرفته بود و تصور می کرد با کشتن لنین قدرت مجددا به دست سوسیالیست ها خواهد افتاد . لنین در این سو قصد زخمی شد ولی بعداً بهبود یافت و در ژانویه ی 1924 بر اثر سکته بدرود حیات گفت .
پاسخحذفممنون
پاسخحذفحزب سوسیالیست وجود نداشت.
دار و دسته تروریستی تحت عنوان سوسیال ـ انقلابییون وجود داشت که برادر لنین هم عضو ان بود و کشته شده بود