حکایت هجدهم
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۴۵ ـ ۴۶)
بخش دوم
۱
غم و شادمانی نماند و لیک
جزای عمل ماند و نام نیک.
معنی تحت اللفظی:
شادی و غم ماندگار نیستند.
فقط نام نیک و جزای عمل
ماندگارند.
سعدی
در این بیت شعر،
نه
به
تحلیل شادی و غم
خطر می کند
و
نه
به
تحلیل نام نیک و جزای عمل.
سعدی
فقط
ادعا می کند.
این عیب نگرشی سعدی
همچنان و هنوز
رواج وسیع است.
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک مادی و (۱)
را
به شکل دیالک تیک غم و شادمانی (ذلت و لذت) و جزا و نام بسط و تعمیم می دهد و تنها فکری (جزا و نام) را ماندگار می داند.
جواب
سعدی
در این بیت شعر،
دیالک تیک مادی و فکری (معنوی)
را
به شکل دیالک تیک غم و شادمانی و جزا و نام بسط و تعمیم می دهد و تنها فکری (جزا و نام) را ماندگار می داند.
این همان دیالک تیکی است
که
سعدی
در جاهای دیگر به شکل دیالک تیک قدم و دم بسط و تعمیم داده است و به معی توسعه و تعمیم دیالک تیک پراتیک و (۲) هم می تواند تلقی شود.
جواب
این همان دیالک تیکی است که در جاهای دیگر به شکل دیالک تیک قدم و دم بسط و تعمیم داده است و به معی توسعه و تعمیم دیالک تیک پراتیک و تئوری هم می تواند تلقی شود:
۲
به معنی توان کرد دعوی درست
دم بی قدم، تکیه گاهی است سست
معنی تحت اللفظی:
ادعا زمانی درست است، که نه صوری، بلکه معنوی باشد
(دلایل قوی باید و معنوی
نه
رگ های گردن
به
حجت
قوی).
حرف بدون عمل
تکیه گاه سستی است.
سعدی
در این بیت شعر
دیالک تیک فرم و محتوا
را
به
شکل دیالک تیک صورت و معنی
بسط و تعمیم می دهد
و
دیالک تیک پراتیک و تئوری
را
به
شکل دیالک تیک قم و دم
و
نقش تعیین کننده
را
به
درستی
از
آن محتوا (معنی) و پراتیک (قدم) می داند.
بسان کارل مارکس
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر