احسان طبری
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
۱
توانا کردگار این تبار آدمیزاد است
که دستاورد او در خورد صد «دستش مریزاد» است
از این کوشش ظفر زاید، ندارم هیچ تردیدی
به گیتی در برافروزیم، آن سان پاک خورشیدی
که خورشید فلک در جنب آن خوار و زبون گردد
به پای آدمی کبر سمائی، سرنگون گردد.
معنی تحت اللفظی:
کسی که دستاورد او قابل تحسین بسیار باشد،
فعال توانای تبار بشری
است.
در اثر کوشش او بی تردید فتح و ظفر میسر خواهد شد
و
ما
خورشید آنچنان پاکی را در جهان روشن خواهیم ساخت
که
خورشید آسمانی
در
مقابلش
احساس خفت و خواری خواهد کرد
و
سرنگون خواهد شد.
شعر طبری
با
این سه بیت
به
پایان می رسد.
۲
توانا کردگار این تبار آدمیزاد است
که دستاورد او در خورد صد «دستش مریزاد» است
طبری در این بیت شعر
توده
را
با
توده ای
جامعه
را
با
فرد
(شخصیت)
جایگزین کرده است.
مشخصه مهم استالینیسم
کیش شخصیت
است
که
فرمی از تئوری نخبگان
است
و
مبتنی بر انکار جامعه و تحقیر توده است.
۳
از این کوشش ظفر زاید، ندارم هیچ تردیدی
به گیتی در برافروزیم، آن سان پاک خورشیدی
که خورشید فلک در جنب آن خوار و زبون گردد
به پای آدمی کبر سمائی، سرنگون گردد.
فتح و ظفر
در
قاموس طبری
نتیجه تلاش توده ای ها ست و نه توده.
منظور طبری از برافروختن خورشید پاک
حزب توده
است.
طبری
در
شعر دیگری تحت عنوان «ایران خورشیدی تابان دارد»
نیز
حزب توده
را
در نظر داشته است.
ایران خورشیدی تابان دارد.
https://www.facebook.com/musiqueiran/videos
ایران خورشیدی تابان دارد
با جان پیوندی پنهان دارد
مهرش جاویدان با دل پیمان دارد
دل پاس پیمان دارد تا جان دارد
خصم فریاد و افغان بگذار
بانگ آزادی از جان بردار
از خواب خواری گردید ایران بیدار
دل را چون دریا بر این طوفان بسپار
دل را چون دریا بر این طوفان بسپار
شوری دیگر در سر ماست
شوق اوجی در تن ماست
آزادی دامن بگشا
آهنگی دیگر بسرا
شوری دیگر در سر ماست
شوق اوجی در تن ماست
آزادی دامن بگشا
آهنگی دیگر بسرا
از خود گذر کن
هر سو نظر کن
بنگر ایران را نور تابان را
عصری نو شد چهره گشا
جانانه میهن افسانه میهن
امید ما را کاشانه میهن
آه.
ایران خورشیدی تابان دارد
با جان پیوندی پنهان دارد
مهرش جاویدان با دل پیمان دارد
دل پاس پیمان دارد تا جان دارد.
پایان
این آرزوی طبری
مبتنی بر خوشخیالی عاری از جامعه شناسی بوده است.
آرزو بر احسان عار نیست.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر