احسان طبری
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
۱
برای مردمان بودن، طریق این است، این پیدا ست
مَرآن را آدمی دان، کاو بهسوی آدمی شیدا ست
معنی تحت اللفظی:
طریق،
برای مردم بودن است.
آدم کسی است که شیفته آدمی باشد.
طبری پس از تحقیر خودخواهی،
به
تجلیل مردمان خواهی
می پردازد.
یعنی
عملا
دوئالیسم اگوئیسم و هومانیسم
را
توسعه می دهد.
بدین طریق
دیالک تیک فرد و جامعه
شخصیت و توده
تحریف و تخریب می شود.
این همان چاه خوشخیالی است که حزب توده در آن افتاده و یارای بیرون آمدن ندارد.
طبری
انسان انتزاعی
را
مطرح می سازد
و
بسان احمد شاملو
شیفتگی به انسان انتزاعی
را
می سراید و می ستاید.
بدین طریق
شعور طبقاتی اعضای حزب توده
قبل از تشکیل
تخریب می شود.
انسان
فقط
به
مثابه انسان های متعلق به طبقات و اقشار اجتماعی مشخص وجود دارد.
۲
ولی بنگاه کار است این جهان در زادۀ عالم
خراج بلخ را، باید ستاند از چنگ این عالم
معنی تحت اللفظی:
این جهان بنگاه کار در آدمیان است.
از این جهان باید خراج بلخ را ستاند.
جامعه و جهان
موضوع کار توده های خلق است
و
نه
محل کار در توده.
توده های خلق
در
اثر کار مادی و فکری
طبیعت
را
تغییر می دهند
و
ضمن تغییر طبیعت
خویشتن خویش
را
طبیعت خویش
را
خویشتن را به مثابه موجودی طبیعی
تغییر می دهند
و
هر دو
را
می شناسند.
بدین طریق
جامعه و جهان
تشکیل می یابد.
منظور طبری از خراج گرفتن از جهان،
استخراج مواد خام
است.
جامعه و جهان
طبیعت دوم
است.
طبیعت انسانی گشته است.
نتیجه نفوذ روح (شعور) در طبیعت بی روح است.
جامعه و جهان
طبیعت روحمند و شعورمند است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر