۱۳۹۹ اسفند ۲۲, جمعه

درنگی در اخلاق الاشراف عبید زاکانی (۲۵)

  Bild
  

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
 (۷۰۱ ـ ۷۷۲ هجری قمری)
رساله اخلاق الاشراف
نهايت خساست

 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 

مذهب باب اول

در حکمت

مذهب مختار

۱
اصحابنا (معاصران) مي فرمايند 
که 
شخصي که بر قضيه هولناک اقدام نمايد و با ديگري به محاربه و مجادله در آيد،
 از دو حال خالي نباشد: 
يا 
به خصم غالب شود و بکشد،
 يا 
بعکس. 
 
عبید
اکنون
به
عوض تعریف مفهوم اخلاقی شجاعت از دید فلاسفه مذهب مختار،
به
«تعریف» معاصران
دخیل می بندد.
 
یعنی 
تحلیل مستند مواضع فلاسفه مذهب مختار
را
رها می کند.
 
معاصران عبید
بر آنند که اگر دو نفر با هم جنگ کنند،
یکی بر دیگری پیروز می شود.
 
۲
اگر
 خصم 
را 
بکشد 
خون ناحق در گردن گرفته باشد، 
و تبعت آن لاشک عاجلا و آجلا - بدون ملحق گردد
 و
 اگر 
خصم غالب آيد 
آن کس را راه دوزخ مقرر است.
 
اگر حریف خصم خود را بکشد،
خون ناحق به گردن می گیرد
و
اگر کشته شود،
خصم
دیر یا زود
 راهی دوزخ می شود.
 
معاصران عبید
 مواضع اجتماعی و طبقاتی و سیاسی حریف و خصم
را
یکسان تصور و تصویر می کنند:
در نتیجه
جنگ آندو
بی محتوا و توخالی می گردد.

چنین ادعایی
کمترین ربطی به عقل ندارد.
برای اینکه حتی اگر حریف و خصم لات و لومپن و لاشخور باشند، 
بی دلیل دعوا نمی کنند و چاقو نمی کشند و همدیگر را نمی کشند.

هر جنگی
را
قاعدتا
آماجی
است.

۳
چگونه عاقل به حرکتي که احد طرفين آن بدين نوع باشد
 اقدام نمايد؟
 
عبید
هم
می داند
و
چنین جنگی
را
ابلهانه می داند.
 
اگر دقت شود،
منظور او
 احتمالا
این است که جنگ برای اثبات شجاعت است و نه برای رسیدن به آماج مادی و یا فکری.
اثبات شجاعت فردی خود
حکم آماج
دارد.
 
قصه داش آکل هدایت
هم
همین محتوای بی محتوا را دارد.
 
۴
کدام دليل روشن تر از اينکه 
هر جا 
عروسيي يا سماعي يا جمعيتي باشد 
مشتمل بر لوت و حلوا و خلعت و زر، 
مخنثان و هيزان و چنگيان و مسخرگان را آنجا طلب کنند
 
معنی تحت اللفظی:
هر جا جشنی بگیرند،
شیرینی می دهند
و
مطربان و نوازندگان و لومپن جماعت
را
دعوت می کنند.
 
۵
 و 
هر جا 
که
 تير و نيزه بايد خورد، 
ابلهي را باد دهند که «تو مردي و پهلواني و لشکرشکني وگرد دلاوري» 
و
 او را برابر تيغ ها بدارند 
تا چون آن بدبخت را در مصاف بکشند
 
هر جا که تیراندازی و نیزه اندازی باشد،
ابلهی
را
شیر می کنند و به جنگ شیران می فرستند تا کشته شود.
 
۶
هيزگان و مخنثان شهر شماتت کنان
... جنبانند 
و 
گويند:
 
تيره و تبر و نيزه نمي يارم خورد
لوت و مي و مطربم نکو مي سازد
 
نتیجه حاصل از جشن و جنگ
این می شود
که
لات ها و لومپن ها می گویند:
ما به عوض تیر و تبر و نیزه،
شیرینی و شراب می خوریم.

عبید از فلاسفه مذهب مختار
مثلا
عمر خیام
به
لات ها و لاشخورها
رسیده است.

هدف او تعریف مفهوم اخلاقی شجاعت از دید مذهب مختار
است.

۷
و
 چون پهلواني
 را
 در معرکه بکشند 
هيزگان و مخنثان
 از دور نظاره کنند و با هم گويند:
«اي جان خداوندگار هيززي و ديرزي»
 
وقتی
 پهلوانی
 (به مثابه مظهر شجاعت)
کشته شود،
لات ها و لاشخورها
می گویند:
زنده باد پیشه کردن لاشخوری و کسب عمر طولانی.
 
ناتل خانلری در شعر عقاب
کلاغ
را
لاشخور
قلمداد می کند
و
عمر کلاغ
را
طولانی.
 
عقاب 
را
اما
صیاد
و
عمرش
را 
کوتاه
 تصور و تصویر می کند.

عبید
هم
پهلوان
را
مثل عقاب
و
لاشخورها
را
مثل کلاغ
تلقی و تجلیل و تحقیر می کند.

۸
 مرد صاحب حزم بايد که روز هيجاء قول پهلوانان خراسان را دستور سازد 
که مي فرمايند:
« مردان در ميدان جهند ما در کهدان جهيم.»
 
اهل احتیاط
بر خلاف اهل شجاعت
به
عوض رفتن به میدان،
به
کاهدان
می روند.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر