میم حجری
۳۹۶۰
سنگ سخنگو
درون این خانه زنی هست که تاوان نگون بختی یک جغرافیا را میدهد و هر شب برای مترسکی که قلبی پوشالی دارد کتاب میخواند. او سالهاست رویا مینوشد، خیال میبافد و با طلوع هر آفتاب خندیدن را فراموش میکند ولی هنوز باور ندارد که نجات دهنده در گور خفته است.