جینا روک پاکو
· همه از چادر سیرک بیرون می آیند، کلاودیا هم به همین سان.
· پشت چادر سیرک در زمین چمن، اولگا ـ فیل سیرک ـ تن به انوار آفتاب سپرده است.
· بچه ها و بزرگسالان به تماشایش ایستاده اند.
· اولگا فیل مهربانی است.
· او آرام آرام ایستاده است.
· لوکاس، پرستار حیوانات با او ست.
· اولگا به کوهی خاکستری می ماند.
· بعضی ها با احتیاط به اولگا دست می مالند.
· کلاودیا اما می ترسد.
· گروهی از بچه ها با معلم شان هم آنجا ست.
· معلم بچه ها راجع به فیل ها خیلی چیزها می داند.
· «فیل آفریقائی داریم و فیل آسیائی!»، معلم بچه ها می گوید.
· «فیل آسیائی گوش های نسبتا کوچکی دارد و پشتش به شکل کمان است.
· فیل آفریقائی پیشانی گردی دارد و گوش های پهن.»
· «دندان عاج این را شکسته اند»، پسرکی می گوید.
· معلم اما نظر دیگری دارد.
· «حیوانات ماده اغلب دندان عاج ندارند.
· فیل ها دندان عاج را به طور کلی برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران به کار می برند، برای به اصطلاح خودنمائی!
· اگر وضع وخیم شود و حمله آغاز گردد، آنگاه گوش های شان را به صدا در می آورند، خرطوم خود را بلند می کنند و دشمن را مورد حمله مستقیم قرار می دهند.
· ضمنا می کوشند که دشمن را له و لورده کنند.
· وزن فیل بزرگسال می تواند بیشتر از ۴۰۰۰ کیلو باشد.
· علیرغم این، حرکت فیل ها نرم و بی سر و صدا ست.
· پوست فیل هم که این چنین کلفت به نظر می رسد، خیلی حساس است!»، معلم می گوید.
· «فیل مو هم دارد!»، بچه ها می گویند.
· «اینجا و اینجا دور چشم هایش!»
· معلم با تکان سر تأیید می کند.
· «فیل های جوان روی هم رفته مودار هستند.
· اما با گذشت زمان، موهای شان می ریزد.
· بعدها، فیل ها ایستاده هم می خوابند و حتی الامکان به جائی تکیه می دهند.
· اما در ایام جوانی موقع خواب می نشینند»، معلم می گوید.
· «شاید برای اینکه برخاستن برای شان دشوار است!»، دختری می گوید.
· «مادر بزرگ من همیشه استخوان درد دارد!»
· بچه های دیگر می خندند.
· «در هر صورت جالب است که فیل ها در روند تکامل خویش با بزرگتر کردن هرچه بیشتر خرطوم شان کار خود را راحت تر کرده اند!»، معلم می گوید.
· «قبلا به جای خرطوم بینی قرار داشت.
· اما فیل با خرطوم خود چی می کند؟»
· «فیل با خرطومش آب روی کسی می پاشد»، پسرکی می گوید.
· «فیل با خرطومش فقط آب نمی پاشد»، معلم می گوید.
· «خرطوم فیل ارگان لامسه و بویائی فیل است.
· فیل از خرطومش برای گرفتن و بلند کردن اشیاء و مواد غذائی استفاده می کند.
· آب آشامیدنی را هم به وسیله خرطومش می مکد.
· خرطوم فیل گنجایش یک سطل آب را دارد.
· بعد آب را به صورت ذرات آب به دهان خود می پاشد.
· خرطوم سبب می شود که فیل دیگر نیازی به خم شدن و یا زانو زدن نداشته باشد.
· فیل ها به صورت گله ای زندگی می کنند و از نباتات تغذیه می کنند.
· میمون های انسانی، دلفین ها و فیل ها جزو هوشمندترین پستانداران محسوب می شوند.
· علاوه بر این حافظه بسیار خوبی دارند.
· آنها پس از سال ها خاطرات خوب و بد خود را به یاد می آورند.
· اگر کسی ستمی بر فیلی برساند، او هم ستم را به یاد می سپارد و هم ستمگر را.»
· یکی از بچه تکه قندی در دست دارد و به اولگا نشانش می دهد.
· اولگا تکه قند را با ظرافت تمام با خرطومش برمی دارد و به دهان می برد.
· کلاودیا نمی داند که از عهده چنین کاری برمی آید و یا نه.
· شاید اگر پسرک، میکائیل همراهش باشد، بتواند تکه قندی به فیل بدهد.
· او اولگا را بهتر می شناسد.
· «هی تو!»، کلاودیا از پشت سر می شنود.
· وقتی کلاودیا سر بر می گرداند، می بیند که میکائیل واقعا پشت سرش ایستاده است.
· او هنوز هم همان شلوار زیبائی را بر تن دارد که نشانه آرتیست بودن او ست.
· شلوار آبی با خطوط سیمین.
· همه بچه ها به کلاودیا می نگرند.
· «من یادم رفته بقیه پولت را به تو پس بدهم»، میکائیل می گوید و سکه یک مارکی را به طرفش دراز می کند.
· کلاودیا اصلا متوجه این امر نشده بود.
· «هوم!»، کلاودیا می گوید.
· «من در مقابل فیل اعتماد به نفس ندارم»، کلاودیا می گوید و با انگشت به فیل اشاره می کند.
· میکائیل می خندد.
· «نترس، فیل آدمخور نیست»، میکائیل می گوید.
· «اسمش اولگا ست.
· تو می توانی نوازشش کنی!»
· او دست کلاودیا را می گیرد و به نزد فیل می برد.
· «اولگا پوست سفت و سختی دارد.
· پوستش به کاغذ سمباده شبیه است که بابا در جعبه ابزارش دارد.
· معلوم نیست که اولگا اصلا می فهمد که من نوازشش می کنم»، کلاودیا می اندیشد و محکمتر نوازشش می کند.
· «می بینی!»، میکائیل می گوید.
· «اسم تو میکائیل است!»، کلاودیا می گوید.
· «اسم من کلاودیا ست!»
· آنگاه می دود و با سکه یک مارکی بستنی می خرد و می گذارد که میکائیل هم بستنی اش را لیس بزند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر