میم حجری
۱۶۵۱
سنگ سخنگو
بی مصرف ترین استعدادت چیه؟
سگ سخن جو
طرح سؤال شخصی
به درد شکنجه گران می خورد.
استعداد و یا لیاقت بشری
بسته به توسعه نیروهای مولده (علم، فن، وسایل و ابزارهای تولید و غیره) اگر توسعه مستمر نیابد، بی فایده می گردد.
مثال:
پالان دوزی، با توسعه وسائط حمل و نقل ماشینی و از رده خارج گشتن خر به عنوان وسیله حمل و نقل و کشاورزی
بی مصرف می گردد.
دعانویسی
فال بینی
...
۱۶۵۲
من آدم ظاهر بینی هستم، فقط خوشگلارو فالو میکنم سنگ سخنگو
سگ سخن جو
آدم اگر آدم باشد
در ظواهر چه بسا مانی پولاتیو، تقلبی و قلابی امور
درجا نمی زند.
بلکه به شناخت ذات آنها می گرود
و
گرنه رهبری جامعه به دست مشتی پلی بوی و پلی میت خوشگل مشگل می افتد.
ترامپ هم در گذر از نردبام خوشگل ها به بام قدرت رسیده است.
۱۶۵۳
سنگ سخنگو
سگ سخن جو
آدمیان فرق اساسی با نباتات و جانوران ندارند.
همه موجودات زنده
زاده می شوند
رشد می کنند
زوال می یابند.
مثلا
دانه
جوانه می شود
جوانه
نهال می شود
به زبان تو
قدش بلندتر می شود
نهال درخت می شود
درخت زیر بار کمرشکن زندگی
خشک می شود
خرد و خراب می شود و در اجاق سر دود می شود.
۱۶۵۴
سنگ سخنگو
بیایید همه یه اعترافی کنیم..(هر چیزی)
خودم:
باختم مثل بچه ای مغرور توی جدی ترین بازیها
سگ سخن جو
شیشی
اصلا
می دانی چه می کنی؟
اعترافگیری می دانی کسب و کار کیان است
و
اعتراف کردن کسب و کار کیان؟
اعترافگیری
کسب و کار شکنجه گران است
و
اعتراف
کردوکار شکستگان، به زانو در آمدگان، مظلومان
۱۶۵۵
سنگ سخنگو
كاش ميتونستم بوى سكسى آش رشته پخش شده تو خونه رو براتون ضبط كنم
سگ سخن جو
می تونی.
هوای آشپزخانه را در کیسه ای پلاستیکی جمع کنی
بعد
هوا را به بطری حاوی مثلا اتر
بفرستی.
بعد
مولکول های معطر را با روش های شیمیایی جدا کن.
بعد می توانی حتی سنتز کنی
و
عطر آش رشته بفروشی.
چه کاری آسانتر از این.
۱۶۵۶
سنگ سخنگو
مامانم میگ چطور تواین آشغال دونی درس میخونی
مادرم کی گفته من درس میخونم؟
سگ سخن جو
درس خواندن
ساراجان
چه عیبی دارد
و
زندگی در آشغالدانی
چه حسنی؟
به کجا می روم
آیا؟
ننمایی وطنم.
۱۶۵۷
سنگ سخنگو
ولی آدم نمک به حروم
ریختن خونش حلاله
سگ سخن جو
طرز «تفکر» جناح های مختلف طبقه حاکمه (چه در حکومت و چه در انتظار رسیدن به حکومت)
در ط. جماران یکی است:
نفی فیزیکی هر دگر اندیش.
اقتلو المتفکر قبل عن تفکر
اندیشنده را نابود کن
قبل از اینکه فرصت تفکر داشته باشد
۱۶۵۸
سنگ سخنگو
وقتی مجری از دو تا دختربچه ی نقال پرسید :
نقالی کار پسرونه نیست ؟
جواب دادند :
هر آنکس که شهنامه خوانی کند
چه مرد و چه زن پهلوانی کند
سگ سخن جو
آره.
ولی
یک دست بی صدا ست.
صدها هزار دختربچه هم
شب و روز
دم به دم
کو به کو
در به در
بغل می جویند.
بغل شده کیمیا
مهدی بیا
مهری برو
۱۶۵۹
سنگ سخنگو
به دوستام نزدیک نشید
پاره اید.
سگ سخن جو
دوست کجا بود
فرفری؟
ما جسته ایم
نبود.
میگن در کره مریخ دوست هست
و
سفر باید کرد
و
با دوست
نماز جماعت باید خواند
و
رستگار باید شد.
۱۶۶۰
سنگ سخنگو
یه چیزی رو دقت کردم،
اکانت پرایوت مثلا با ۳۰ تا فالوور فالووینگ،
چرا توییتش باید بیشتر از صد تا ویو بخوره؟!
چطوری ممکنه؟
من یه اکانت پروتکت داشتم فقط خودم توش بودم با این حال توییتام ویو میخورد
عجیبه نیست؟
سگ سخن جو
جماران است و در جماران همه چیز ممکن است.
مثلا
در ط. مجلس جماران
هر کس می تواند ۱۰ رأی بدهد
اگر بخواهد.
چاقوکشی مجلسیان هم بر سر همین رأی دادن است
۱۶۶۱
سنگ سخنگو
منم آن مور که دارد به لبش دانه‌ی عشق
بشنو موعظه‌ی شیخ و میازار مرا.
احمدرضا سعیدی
سگ سخن جو
احمدرضا سعیدی
دانش اموز دبیرستان در رشته برق بوده؟
بعد
پاسدار شده و در راه عرفا و علما و ظرفا و طلبا شهید گشته
نرگس جان به مشد احمد رضا بگو:
از شیخ نبوده
از
دشمن سرسخت شیوخ بوده و شیوخ تکفیرش کرده اند و جنازه اش را به گورستان مسلمانان راه نداده اند:
چه خوش گفت، فردوسی پاکزاد
که رحمت بر ان تربت پاک باد:
«میازار موری که دانه کش است.»
۱۶۶۲
سنگ سخنگو
سگ سخن جو
برشت خواهد گفت:
بدبخت کسانی که به نماینده نیاز دارند.
جاوید باد رسم و راه و دین و آیین برشت
جانشین خلف مارکس
صلواة الله علیه
میسیز خالقی
۱۶۶۳
سنگ سخنگو
يه ضعف عجيبي نسبت به پسراي با ادب و با شخصيت پيدا كردم.
سگ سخن جو
خوش به حال پسرای مؤدب.
بدبیاری ما را باش
که
یک عالمه زور زدیم
و
بالاخره
سگ شدیم
و بی نصیب از ادب و لطف موفرفری و رب
۱۶۶۴
سنگ سخنگو
از بچگی تا الان در حال تکرار این جملاته
دهنت بزرگه
دماغت کوفته است
صورتت کوچیکه
چشمات پف داره
شبیه کرم خاکی هستی
...
خودش هزاااررر عیب داره ولی تا به امروز هیچی نگفتم
سگ سخن جو
شوخی میکنی
لامصب
بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس
حد همین است
سخندانی و زیبایی را
۱۶۶۵
سنگ سخنگو
او پسر گم کرده بود و ما پدر گم کرده ایم
سگ سخن جو
پدر امت عیران اگر این بی پدر است
به چنین امت و گور پدرش باید ر.
پدر خوبی بود.
نانوا را بسان هیتلر برداشت و در تنور سوزان افکند
و
ارانی ها را به روزی انداخت که مادرشان حتی بازش نشناخت
۱۶۶۶
سنگ سخنگو
روز بسیار زیبایی داشتم شما چطور؟
سگ سخن جو
روز ما با خرید اعلی شروع شد
خرید رفتن و بی کرونا به خانه برگشتن
بزرگ ترین نعمت خدا ست
چنین روزم أرزو ست
۱۶۶۷
سنگ سخنگو
گفت:
نمی‌دانم چرا اندوه رهایم نمی‌کند.
گفتم:
اندوه‌ات را جای سرزنش نیست،
من هم جای او بودم دوست داشتم مدام
همنشینِ تو باشم
سگ سخن جو
پرنده آبی
حقیقت عینی را بر زبان می آورد
ولی نمی داند که چه می گوید.
زنان جماران
در اخرالزمان
سربارانند
و
نه
یاران و همراهان
۱۶۶۸
سنگ سخنگو
قدس رو نمیخواد پس گیگیرین
شما شلوار خودتونو بکشید بالا اول
قدس خیلی وضعش از خوزستان خودمون بهتره
۴قطره بارون چه کرده باهموطنانمون
سگ سخن جو
قدس
بهانه است.
اسلام
بهانه است.
حجاب
بهانه است.
بهایی
بهانه است.
هدف چیز دیگری است.
هدف چیست؟
۱۶۶۹
سنگ سخنگو
شده با خودت بگی
کاشکی من به دنیا نمیومدم
سگ سخن جو
اینهم از آن سؤالات جمارانی است.
چنین سؤالی را
مگسی حتی از خود نمی کند.
می دانی اگر مگس نبود
زندگی در پهنه زمین محال می گشت؟
آدمی به کجا رسیده در ط. جماران
که
چنین «می اندیشد»؟
۱۶۷۰
سنگ سخنگو
مادربزرگم با ۸۴ سال سن میگه من هر وقت پیر شدم بذاریدم سالمندان
سگ سخن جو
این طبیعی ترین پدیده است.
تعجب ندارد.
دلیلش چیست؟
دلیلش این است که موجود زنده
طبیعتا
به
غریزه حفظ نفس مجهز است
که
بادیگارد بی اجر و مزد او ست.
همین بادیگارد
همه تلاش ها و تشبثات ممکنه را به عمل می اورد
تا
آدمی
بیشتر و بهتر زندگی کند
حتی در تاریک ترین دوره های حیات.
به همین دلیل
کسی خود
را
ضعیف، پیر، زشت و ...
احساس و استنباط نمی کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر