۱۳۹۹ دی ۸, دوشنبه

سیر و سرگذشت سیرک بلونی (۱۰)

  

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)
 
برگردان
میم حجری

دلقک

 

 

·    در سیرک بلونی، نقش دلقک را عموهای میکائیل، هورست و برنارد بازی می کنند.

 

·    اما باید دانست که آنها اکنون طور دیگری به نظر می رسند.

 

·    وقتی که آنها وارد صحنه می شوند، بچه ها از فرط شادی فریاد می کشند.

 

·    ساز و برگ دلقکی آنها عبارتند از پیراهن های راه راه سرخ و سپید، شلوارهای کوتاه با کمربند و کلاه های خنده دار.

 

·    «چه مدت می توانی روی کله بایستی؟»، یکی از دلقک ها می پرسد.

 

·    «چهار هفته!»، دلقک دیگر جواب می دهد.

 

·    آنها با هم در زمینه مدت روی کله ایستادن مسابقه می دهند.

 

·    یکی دیگری را به سوئی روانه می کند و خود به دنبالش روانه می شود  و پس از تمرین پر زحمت تا سه می شمارد.

 

·    بعد سعی می کنند که روی کله بایستند، ولی از عهده این کار هم برنمی آیند.

·    و همین امر بهانه دعوا و مرافعه می شود.

 

·    برای اینکه یکی می خواهد حتما برنده شود و دیگری باید پنج مارک به او بپردازد.

 

·    آخر سر، برنده طور دیگر تعیین می شود.

 

·    دستکش های بوکس آورده می شوند، ولی مسئله حالا داوری در بوکس است.

 

·    قرار بر این گذاشته می شود که یکی از دلقک ها «شروع کنید!» بگوید و دیگری «تمام کنید!» بگوید.

 

·    برنارد هر بار که مشتی بر هورست وارد می آورد، فوری «تمام کنید!» می گوید.

 

·    بالاخره بوکس بازی شروع می شود.

 

·    طولی نمی کشد که یکی از دستکش ها پرت می شود به میان تماشاچی ها و یکی از دلقک ها می افتد روی زمین.

 

·    «او وقتی که وارد صحنه شد، مرده بود!»، دلقک دیگر می گوید.

 

·    «شاید هنوز زنده است؟»، دلقک می اندیشد.

 

·    پس باید تپش قلب او معاینه شود.

 

·    مسئله اکنون جای قلب در بدن انسان ها ست.

 

·    «قلب میان دنده ششم و هفتم در طرف چپ بدن آدم ها ست!»، دلقک می گوید.

 

·    هورست، یعنی دلقک زنده شروع به شمارش دنده های دلقک مرده می کند:

·    «یک، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت!»

 

·    نتیجه این می شود که قلب دلقک مرده باید در نشیمنگاهش باشد.

 

·    دلقک یک کلمه انگلیسی است که به معنی آدم دست و پا چلفت و یا عقب مانده است.

 

·    دلقک در ایام قدیم، در تئاتر انگلیسی  نقش آدم شوخ طبع و بامزه را بازی می کرد.

 

·    چرا دلقک اینقدر موفق از کار درآمده و چرا اینقدر میان بچه ها و بزرگسالان محبوبیت دارد، خود سؤال بزرگی است.

 

·    شاید به این دلیل که انسان ها خود را در دلقک باز می یابند.

 

·    دلقک آئینه ـ تصویر انسان به طور کلی است.

 

·    چه کسی عجز هرازگاهی خود را در انجام کاری تجربه نکرده؟

 

·    چه کسی دست و پا چلفتی هرازگاهی خود را شاهد نبوده؟

 

·    چه کسی نمی خواهد قادر به انجام کارهای بیشتری باشد؟

 

·    چه کسی نمی خواهد بهتر از آن باشد که اکنون واقعا هست.

 

·    آنگاه دلقک را تماشا می کند که روی پای خودش سکندری می خورد و قصد هنرنمائی دارد ولی از عهده اش برنمی آید.

 

·    دلقک اما علیرغم بدبیاری، تسلیم نمی شود.

 

·    او بارها و بارها از نو آزمایش می کند و دوباره بر زمین می خورد و ما را به خنده می اندازد.

 

·    آیا ما ضمن خنده بر دلقک، قدری هم بر خویشتن خویش نمی خندیم؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر