۱۳۹۹ آذر ۱۹, چهارشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۲۱۷)

Bild
 
اثری از بی
 
میم حجری 
 
۱۸۳۶
  سنگ سخنگو
 
میدونید چی باعث‌میشه ی مرد یا یک زنو بهتون وفادار کنه؟ ذات خودش و این هیچ ربطی ب زیبایی و کار و خانه داریه شما ندارد
 
سگ سخن جو
 
ذات به چه معنی است؟
 
وفاداری
با هورمون اوکسی توسین تضمین می شود که به هنگام ارگاسم و یا شیردادن آزاد می شود.
آدم
علیرغم آن
می تواند تحت شرایطی وسوسه شود و دل به شخص ثالثی ببندند.
همسر پس از مدتی
یکنواخت و کسالت آور می شود.
عامل مهمی که مونوگامی را تضمین می کند
عقل اکتیو 
است


۱۸۳۷
  سنگ سخنگو
 
مولانا : "در دل رنج‌ها باشد که آن به هیچ دارویی خوش نشود، نه بخفتن، نه بگشتن و نه بخوردن. الّا به .....؟


سگ سخن جو
 
الا به وصل و سکس.
وجود رنج در دل به چه معنی است؟
مولانا خردستیز است.
مثل همین طوسی جماران بوده است.
عیاش و بچه باز.
آدم 
نیازهای مادی، غریزی، روحی، روانی و عاطفی دارد که باید ارضا شوند.
 عشق
آژیر این نیازها ست که به سکس منجر می شود و موقتا ارضا می شوند.
 ارضای کامل نیازها محال است.
نیازها باید راسیونالیزه شوند.
یعنی
به مدد عقل اکتیو تعدیل شوند.
 

۱۸۳۸
  سنگ سخنگو
 

کارو

خدایا تو بوسیده ای هیچگاه ؟
لب سرخ فام زنی مست را
زوسواس لرزیده دندان تو ؟
به پستان کالش زدی دست را !

خدایا تو لرزیده ای هیچگاه ؟
به محراب کمرنگ چشمان او
شنیدی تو بانگ دل خویش را ؟
ز تاریکی سینۀ تنگ او

خدایا تو گردیده ای هیچگاه ؟
بدنبال تابوتهای سیاه،
زچشمان خاموش پاشیده ای؟
بچشم کسی خون بجای نگاه؟

دریغا ... تو احساس اگر داشتی
دلت را چو من مفت میباختی
برای خود، ای ایزد بی خدا
خدای دگر نیز میساختی !

این شعر از کارو
شاعر ارمنی
داداش ویگن است.
سرخ فام

خلایق به نام نصرت رحمانی منتشر کرده اند و سرخ را به سرب
تحریف کرده اند
 

۱۸۳۹
  سنگ سخنگو
 
توی رابطه‌ یک حدی هست بهش میگن حرمت،
 یکبار که دو طرف ازش رد بشن دیگه هیچی مثل قبل نمیشه
 
سگ سخن جو
 
هی ماری
حد یک مفهوم مهم فلسفی است.
دیالک تیک کمیت و کیفیت را شنیده ای؟
حد
سرحد گذار از تغییرت کمی به کیفی است.
آب مایع
حاوی دو حد است:
صفر
صد.
سعدی مفهوم فلسفی حد را صدها سال قبل از مارکس
صدها بار به خدمت گرفته است:
 
بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس
حد 
 همین
 است
سخندانی و زیبایی 
را
 
۱۸۴۰
  سنگ سخنگو
 
یه جوری دل‌درد، کمردرد و سردرد و تهوع دارم که نمی‌دونم واسه کدوم دارو بگیرم تو سِرُم دیروزم یه عالمه آمپول خالی کرد الانم دارم زنگ می‌زنم دوباره بیان برام سرم و دارو بزنن. این زندگیه؟
 
سگ سخن جو
 
متاسفیم.
سعی کن خودت با تغییر طرز زندگی و تغذیه
دلایل مربوطه را پیدا کنی
در غیر این صورت
دارو به تسکین موقت منجر خواهد شد
ضمنا پزشک باید با آزمایش خون و ادرار و غیره
علت یابی کند و داروی درخور تجویز کند.
همه اینها می تواند علت واحدی داشته باشند
 

۱۸۴۱
  سنگ سخنگو
 
خونه دوستمم بچه سه سالش اول ماست ریخت رو لباسم بعد با توپ طوری زد تو صورتم که نیم ساعت گیج بودم الانم داره گریه میکنه که من باید بشورمش آروم بگیر دیگه توله
 
سگ سخن جو
 
خنداندی غربا را در این غروب غمین.
 
فیلمی هست با هنرنمایی داستین هوفمن
فیلم بسیار خوبی است
و باید ببینی
صدبار هم ببینی
سیری نمی گگیری

داستین
کار پیدا نمی کرده تا اینکه آگهی کاری برای زنی پیدا میشه
و او برای استخدام
لباس زنانه می پوشد
 

۱۸۴۱
  سنگ سخنگو
 
ما همه چی و جنسی نمیکنیم، همه چی جنسی هست عزیزم.
 
سگ سخن جو
 
در ط. جماران
همه چی
نه
جنسی
بلکه
مبتذل است.
 
ط. در منجلاب ابتذال افتاده است
 

۱۸۴۲
  سنگ سخنگو
 
آدما با لباس سکسی‌ترن تا وقتی کامل لختن.
 
سگ سخن جو
 
آدم ها چه ملبس و چه برهنه
همانند که هستند.
کنجکاوی تو
آنها
را
چنین و چنان
نمودار می سازد.
 
فیلمی راجع به روبنسون کروزه توسط ایتالیایی ها تهیه شده که کمدی و انتقادی و خنده دار است
و
همین مسئله را تماتیزه می کند.
آدم ها موجودات کج و کوله ای اند که بیش از هر کس دیگر
خودشان را فریب می دهند و خیال می کنند که نوبر بهار آورده اند.
حیوانات از این فلاکت ها ندارند
 

۱۸۴۳
  سنگ سخنگو
 
میدونی دلم چی میخاست؟
 اینکه حواسش به دلم میبود ، 
همین !
 
سگ سخن جو
 
من ـ زور از دل چیست
و
من ـ زور از «بودن حواس کسی به دل دیگری» چیست؟
رقصیدن به ساز او؟
تأیید چسناله های او؟
 ضمنا
مگر حریف
خودیتی و حاجتی ندارد؟
حریف
حریف تو 
ست 
و
 نه
 غلام تو
  

۱۸۴۴
  سنگ سخنگو
 
 
هم دانشگاهی بودن پدیده عجیبیه ! 
ممکنه دایرکت چندین صفحه‌ ای تو اینستاگرام داشته باشین، حتی از روابط و شکست عشقی هم خبر داشته باشین، ولی وقتی همو اتفاقی دیدین به هم سلامم نکنین
 
سگ سخن جو
  
اگر قضیه در همه موارد از این قرار باشد،
این بدان معنی خواهد بود
که
جای روابط «حقیقی» را
روابط مجازی گرفته است.

در این صورت باید پرسید:
عیب روابط «حقیقی» چیست که صرفنظر از آنها الزامی می گردد
و
حسن روابط مجازی چیست که به روابط حقیقی ترجیح داده می شوند؟
 

۱۸۴۵
  سنگ سخنگو
 
کاش بعضیا یاد میگرفتن با خراب کردن اینو اون، خودشون درست نمیشن
 
سگ سخن جو
 
اولا
منظور از خراب کردن همنوع
مشخصا چیست؟
مثال:
حریف می نویسد ۲ + ۲ = ۲۲
حالا چه باید کرد؟
باید سکوت کرد که حریف خراب نشود و یا باید تصحیح کرد؟

ثانیا
انتقاد از همنوع
خواه علمی و خواه خرافی
حتما نباید به نیت «خودسازی» باشد.
انتقاد نشانه مهر است تا همنوع و ضمنا
ما رشد کنیم


۱۸۴۶
  سنگ سخنگو
 
فروغ
 
رفته است و مهرش از دلم نمی رود
 ای ستاره ها چه شد که او مرا نخواست؟ 
ای ستاره ها، ستاره ها، ستاره ها 
پس دیار عاشقان جاودان کجاست؟
 
سگ سخن جو
  
این شعر از اشعار دوران نوجوانی فروغ است.
فروغ بعدها
متوجه خواهد شد که عاشقان جاودان خرافه ای بیش نیست
و
عشق کذایی
خیابان یکطرفه ای است
و
نه رابطه ای دو طرفه.
فروغ بعدها
عشق را از نو تعریف خواهد کرد
 

۱۸۴۷
  سنگ سخنگو
 

داستان قفل و کلید

 ای خلق داده است مرا هم 

خدا کلید؛

 

تا وا کنم ز شما قفل با  

کلید!

 

همواره قفل باز یا بسته 

میشود؛

 

اما بشرط ِ آنکه بچرخد به 

جا کلید!

 

بیچاره است آنکه کلیدی به 

قفل کرد؛

 

وقتی که گیر کرد و نگردد 

رها کلید!

 

یک قفل ِخوب باز شود با 

کلید ِ خود؛

 

ریزَد بهم اگر نَبود آشنا 

کلید!

 

با یکدگر چنانچه نبودند 

جفت و جور؛

 

نه قفل را بها و نه دارد بها  

کلید!

 

وقتی که قفل باز شده  

نیست جای شک؛

 

یعنی که خوب جا شده تا  

انتها کلید!

 

آدینه شب ز پیرزنی بود 

این سخن:

 

گفت ای خدا مباد ز قفلی 

جدا کلید!!

 

آنها چو آدمند و مکمل برای

 هم؛

 

تنها به درد ِ کس نخُورَد 

 قفل یا کلید!

  

قفل ِ کلید گمشده را خوش

نگاهدار؛

 

شاید برای او برساند خدا  

کلید!

  

قفل ِ کلید گمشده با بی 

زبانی اش؛ 

 

فریاد میزند که بُوَد در کجا 

کلید؟!

 

باید محافظت شود از قفلِ ، 

اگر نشد؛ 

 

شک نیست میکنند در آن 

قفلها کلید!

 

دیدید اگر که سخت بهم 

ریخته است قفل؛

 

دانید رفته است به راه ِخطا 

کلید!

 

گر قفل چاقولی و کلید

است لاغری؛

 

بیهوده توی جاش شود پا 

به پا کلید!

 

قفل و کلید و دزد مبادا کنارِ

هم؛

 

 نه آندو را ست شرم و ندارد 

حیا کلید!

 

چون قفل زنگ زد نشود وا 

به هیچ وجه؛

 

دیگر بُوَد بعید شود وا به 

 شا کلید!

 

بعضی ز قفلها چه ظریفند 

و رمزدار؛

 

با رمز ممکن است گشودن 

 نه با کلید!

 

خیلی کلید هست مپندارید 

فقط؛

 

دارم من و ریاست جمهور ِ 

ما کلید!

 
دیدی از هر آخوندی بپرسی چرا زن مثل مرد نمیتونه چهارتا شوهر داشته باشه 
ماجرای قفل و کلید و میگن 
 این روحانی سگ پدرم از اول کلیدشو نشون داد ما ساده‌ها باور نکردیم یه جوری قفل ۸۰ملیون ایرانی و خراب کردن که هیچ کلید سازی نمیتونه درست کنه
 
سگ سخن جو
 
در آغاز
هر زن
نه
۴ شوهر
بلکه ۴۰۰ شوهر می توانست داشته باشد و داشت
زن
سالار جامعه بود
و
کودکان به نام زنان نامگزاری می شدند.
دوره مادرسالاری چندین هزار سال دوام داشته است.
 

۱۸۴۸
  سنگ سخنگو
 
من خودمو ازدست دادم كه تورو بدست بيارم.
حالا نه خودمو دارم نه تورو!
 
سگ سخن جو
 
این واژه «خودم» مرتب به کار می رود.
خود اما چیست؟
اگر کسی خودیت داشته باشد
دیگر دنبال «خود» دیگری نمی گردد.

اینجا ست یار گم شده
گرد جهان مگرد
خود را بجوی
سایه
اگر جست و جو کنی

بعضی ها صادقترند
و
دنبال نیمه گمشده خویش می گردند.
یعنی
به ناقص و نیمبند بودن خود خویش اعتراف دارند.
 

۱۸۴۹
  سنگ سخنگو
 
اگه وقتی کم اوردی ، فحش ندادی یعنی بزرگ شدی
 
سگ سخن جو
 
این اندیشه ارجمندی است:
فحش ندادن معیار بلوغ است.
یعنی 
خروج از خریت
نشانه آدمیت است
و
نه
تربیت بدنی
داشتن گردن کلفت و ماهیچه های آهنین
و
ماشین و موتور و کت و شلوار و کفش و کلاه و دم و دستگاه
 
 
۱۸۵۰
  سنگ سخنگو
 
استادعلی اکبررائفی پور تئوریسین جهانی!از اینکه داعش نتوانسته نمایندگان راقتل عام کند!بسیار عصبانی شده واظهار داشت :کاش داعش واردمجلس قبل میشد!وهمه نمایندگان مردم راقتل عام میکرد 

سگ سخن جو
 
حریف شیاد است و نه استاد
و به لحاظ فکری کمترین فرقی با حزب الله و داعش و طالبان ندارد.
 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر