شین میم شین
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
حکایت یازدهم
۱
شعر در تخریب شعور جوانان ایران نقش منفی بی برگشتی بازی کرده است و اکنون زمانه، زمانه قحط حلاج است که شاعر حافظگرا به درستی تصویر می کند:
یکی نبود از این میان که تیر بر هدف زند
دریغ اگر کمانکشی دلاوری در آمدی!
معنی تحت اللفظی:
از میان اینهمه آدم
دریغ از کمانکش دلاوری که بر هدف بزند.
سایه
این شعر
را
پس از سرکوب خونین حزب توده سروده است.
حلاجان در هیئت سران حزب توده
همه بر دار شده اند و اکنون قحط حلاج است.
این بدان معنی است که خریت و هلاکت حلاج تکرار شده است.
سران پهلوان حزب توده
تصمیم قطعی بر ان داشتند که بمانند و بردار شوند.
۲
شب سیاه آینه ز رنگ آرزو تهی است
چه بودی ار پری رخی ز چادری در آمدی!
معنی تحت اللفظی:
آینه
شبیه شب سیاهی است که از عکس آرزو در آن
اثری نیست.
ایکاش از خیمه ای زیبارویی بیرون می آمد.
فرزانگان پارسای حزب توده
همه بر دار شده اند و در دیدرس شاعر حزب توده
فرزانه ای نیست.
سنت حلاج ادامه یافته است
و
توده
به
عوض سر و سردار
شهید سربلند دارد
که
به هیچ دردی نمی خورند.
۲
سرشک سایه یاوه شد در این کویر سوخته
اگر زمانه خواستی چه گوهری در آمدی!
معنی تحت اللفظی:
در این کویر بی آب و علف
اشک سایه
به عبث ریخته شد.
اشکی که اگر شرایط مناسب می بود،
به
گوهری تبدیل می شد.
این نتیجه سیاست «همه چیز دادن، برای نجات همه چیز» است.
شخصیت ها به زحمتی طاقتسوز پرورش می یابند و نباید به سادگی آب خوردن فدا شوند.
بود و نبود شخصیت ها نقش صرفنظرناپذیری در تعیین سمت و سوی حوادث بازی می کنند.
«خورشیدها به دردی» کمرشکن زاده می شوند و نباید به آسانی بمیرند.
نتیجه مرگ خورشیدها، سیطره بلا منازع ظلمت است.
عرفان دشمن آشتی ناپذیر خرد رهائی بخش است.
وظیفه بزرگ روشنگری نبرد بی امان علیه همه گونه های خردستیزی است.
حوادث تاریخی
از
گردنه دیالک تیک (۱) و توده می گذرد،
از گردنه دیالک تیک پراتیک و (۲).
جواب
حوادث تاریخی
از
گردنه دیالک تیک شخصیت و توده
می گذرد،
از
گردنه دیالک تیک پراتیک و تئوری.
همه جنایات و تبهکاری، همه خطاها و گمراهی ها از بی اعتنائی به (۳) عینی هستی آغاز می شوند.
جواب
همه جنایات و تبهکاری، همه خطاها و گمراهی ها از بی اعتنائی به دیالک تیک عینی هستی آغاز می شوند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر