۱۳۹۹ آبان ۱۳, سه‌شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۱۲۴)

 
میم حجری
 
۶۱۶
سنگ سخنگو
 
 یه چیزی عذابم میده که حتی نمیتونم دربارش بنویسم. 
حس میکنم از این بغض امشب بمیرم
 
سگ سخن جو
 
می خواستم که بهتر از اینها ببینمت.

زندگی
دیالک تیکی از فراز و فرود است
شادی و اندوه است
گنج و رنج است
لذت و ریاضت است.

قانون لایزال زندگی
تبدل مدام اقطاب دیالک تیکی متضاد
به یکدیگر است.
 
۶۱۷
سنگ سخنگو
 
بنشین، مرو 
که 
در دلِ شب ، 
در پناه ِ ماه 
خوشتر زِ حرف ِ عشق و سکوت و نگاه نیست.
مشیری
 
سگ سخن جو
 
دلیلش چیست؟
 
دلیلش
احتمالا
مناسب نبودن شرایط برای سکس است.
 
سکس
حلال این مشکلات مشیری است.
 
سکس
بسان منفذ خروج بخار سماور
طریق تخلیله فشار روانی عاشق و معشوق است .
 
۶۱۸
سنگ سخنگو
 
Everybody lies. 
Telling the truth is an act of revolution.
 
سگ سخن جو
 
همه از دم دروغ می گویند.
حقیقتگویی
عملی انقلابی
است.
 
آره.
ولی
قبل از ابلاغ حقیقت
 و
قبل از  بر دار شدن
باید 
بی دار
 شد.
 
یعنی باید حقیقت را کشف کرد
و
کشف حقیقت آسان نیست.
 
به
خرد کار برآید
به
سخنرانی
نیست.
 
۶۱۹ 
سنگ سخنگو
 
وقتی اکست پیم میده که خیلی دلم برات تنگ شده، بدون که رلش و جاست فرنداشو بست فرنداشو دوست اجتماعیاش حتی دختر اصغر قصاب خوابیدن و تنا مونده اومده سراغت 
کسخلی اگه باورت بشه
 
سگ سخن جو
 
روی این اندرز تو باید کار کرد.

واژه باید خود باد
واژه باید خود باران باشد.

واژه ها اما این روزها
توخالی اند.
 
دوست دختر و دوست پسر و
اکس و عکس و عشق و لایک و غیره
واژه های توخالی اند.

هدف خلایق
رفع حاجات بند تنبانی است و هر لات و لومپن و لاشخوری
 باب الحوایجی است
 
۶۲۰
سنگ سخنگو
 
هر موقع یه پولی دستم می‌رسه، از هر جایی چه تو یه معامله یا هرجای دیگه شب تو خواب مبلغی که باید براش صدقه بدم با جزئیات کامل بهم گفته میشه، این در حالیه که من دوزار اعتقاد به هیچی ندارم پیدا کنید پرتقال فروش محل را
 
سگ سخن جو
 
شعور 
(مثلا اعتقاد)
همیشه هست.
بی اعتنا به اینکه فرد بداند و یا نداند.

فرقی بین اعضای جامعه از بابت باور به خرافه وجود ندارد.
چون نیک بنگری همه خرافی اند

مگر اینکه کسی شعور خرافی را با شعور علمی ـ فلسفی جایگزین سازد.
 
نفی
همیشه معین است.
خرافه وقتی نفی می شود که با شعور علمی ـ فلسفی جایگزین شود.
 
۶۲۱
سنگ سخنگو
 
محبوب من،
 امروز من بیشتر از همیشه به شما و زندگی نیازمندم.
 همچنان که راه های نرفته ما را صدا میزند 
و 
مرگ نمیداند 
عشق تاریخ انقضایی ندارد... 
 
 محمد صالح علاء
 
سگ سخن جو
  
معنی تحت اللفظی:
من بیشتر از همیشه به تو و زندگی احتیاج دارم.
به همان سان که راه های طی نشده رهروان را صدا می زنند و مرگ نمی داند که عشق نامیرا ست.

این دو جمله
کمترین ربطی به یکدیگر ندارند.
 
ویرایش:
محبوب من،
امروز من بیشتر از همیشه به تو و زندگی نیازمندم.
همچنان که راه های نرفته به رهرو و عزرائیل علیه السلام به عشاق نیازمند است.
 
۶۲۲
سنگ سخنگو
 
با سن پدربزرگ خدابیامرزم بهم چشمک میزنید؟
باریکلا
 
سگ سخن جو
 
واکنش خلایق به زیبایی
غیر ارادی است.

خود به خودی است و نه آگاهانه.
 
خود اندام در میدان جاذبه زیبایی گرفتار می آید و چشمک می زند.
اختیار از دست فرد می رود
ربطی به سن و سال ندارد.

۶۲۳
سنگ سخنگو
 
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست.
 
سگ سخن جو
 
مش شهریار قنبری

غروب زیبا چه کم از صبح فریبا دارد؟
 
شفق شام و فلق صبح
دو روی زیبای مدال واحدی اند.
 
۶۲۴
سنگ سخنگو
 
بوى كتاب رو عطر كنن اولين نفر خودم ميخرم
 
سگ سخن جو
 
خودت هم می توانی بوی کتاب را عطر کنی و میلیونر شوی.
عطر چیست؟
عطر مولکول های شیمیایی معینی اند.

فقط کافی است که این بوی کتب کهنه (مولکول های مربوطه) را به مایع شیمیایی معینی مثلا الکل در بطری ئی هدایت کنی
بعد به مدد تبخیر و تقطیر (دستیلیزاسیون) از همدیگر جدا کنی. 

البته
نباید فراموش کرد
که
کتب کهنه
پرورشگاه میکروب های سل نیز هستند.

۶۲۵
سنگ سخنگو
 
نصیحت اخر شب: 
وقتی یکی ازتون عذرخواهی میکنه خودتونو عن نکنید.
 
سگ سخن جو
 
متااندرز نیمه روز:
عزت انسانی به ظرف سفالین می ماند.
سفال شکسته را اگر هم تعمیر کنی
همان نخواهد شد که قبلا بوده است.
 

سنگ سخنگو
این حجم از بی حوصلگی بی سابقست
 
سگ سخن جو
 
این مفهوم ضد عقلی و ضد واقعی از کیست؟
 
چیزی که نیست
همه چیز دارد
به
غیر از حجم.
 
مثل این می ماند که احمقی نجات بگوید:
این حجم خردمندی در طویله جماران بی سابقه است.
  
ادامه دارد. 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر