سیمرغ
عطار نیشابوری
(۱۱۴۶ ـ ۱۲۲۱)
درنگی
از
ربابه نون
۱
سپس بعضی از پرندگان که هنوز سیراب نشده بودند
با
سعی و تلاش به مرحله ششم رسیدند،
یعنی
وادی حیرت.
حیران ماندند.
مرحله ششم،
وادی حیرت
است.
پیش شرط عبور از مرحله وحدت به وادی حیرت
پیگیری (قاطعیت) معرفتی ـ عاطفی
است.
پرندگانی که رسیدن به مرحله وحدت
برای شان کفایت می کرد،
جدا می شوند و راه آمده را برمی گردند.
فقط پرندگانی که همچنان و هنوز تشنه وصل به معشوقند،
از مرحله وحدت به وادی حیرت می گذرند.
مشخصه نیل به مرحله وحدت
برتر شمردن ماهیت به پدیده،
ذات به ظاهر
بوده است.
وحدت پرندگان
در
واقع
در
نقش تعیین کننده قایل شدن به ماهیت و باطن و ذات
و
فرعیت قایل شدن به پدیده و نمود و ظاهر بوده است.
یعنی
وحدت در ماهیت
بوده است.
ماهیت
اما
ضمنا
با
حقیقت
خویشاوند است.
(لنین)
وحدت در ماهیت
خواهی نخواهی
به
معنی وحدت در حقیقت
است.
چون حقیقت نه در ظاهر چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم ها
بلکه در ماهیت آنها ست.
حقیقت
مثل آب حیات است که در ظلمات است.
۲
در آنجا
بحثی راجب به من و تو نبود!
ما بود و ما
و تنها تو بودی و تو.
بطوریکه حتی
فراموش کردند که چه کسی هستند
و
عاشق
چه می باشند.
حتی دین و مسلک خود
را هم فراموش نمودند.
فقط به معشوق خود دلبستگی داشتند. مشخصه وادی حیرت،
نقش تعیین کننده قایل شدن به کل
و
فرعیت قایل شدن به جزء
است.
حقیقت
هم
در
کل
است.
(هگل)
یعنی
وادی حیرت نیز با حقیقت در پیوند است.
عطار
دیالک تیک جزء و کل
را
به
شکل دیالک تیک من و ما
از
سویی
و
به
شکل دیالک تیک پرندگان منفرد و سیمرغ (به مثابه مظهر کل، معشقو و مقصود)
از
سوی دیگر
بسط و تعمیم می دهد
و
نقش تعیین کننده را از آن کل (سیمرغ) می داند.
۳
در آنجا
بحثی راجب به من و تو نبود!
ما بود و ما
و تنها تو بودی و تو.
بطوریکه حتی
فراموش کردند که چه کسی هستند
و
عاشق
چه می باشند.
حتی دین و مسلک خود
را هم فراموش نمودند.
فقط به معشوق خود دلبستگی داشتند. کل
جای خالی همه چیز را،
حتی دین و مسلک را پر می کند.
اگوئیسم
در
وادی حیرت
در
یونیورسالیسم
ذوب می شود و نابود می شود.
منفرد و خاص
در
عام
فرو می رود و منحل می شود.
ما در این وادی حیرت
با
ایراسیونالیسم
(خردستیزی)
با
تخریب دیالک تیک فرد (خاص) و عام
سر و کار پیدا می کنیم.
در این مرحله ششم صعود پرندگان سیمرغ جو،
توهم
جای واقعیت را می گیرد.
خیال و ایدئال
جای رئال
را.
۴
درباره مسائلی که
در رسیدن به محبوب تأثیر نداشت،
کور و کر و لال شدند.
و از لحاظ معنوی
مجذوب معشوق و همه یک واحد شدند.در وادی حیرت
از
شناخت حسی
حتی
صرفنظر می شود.
این ایراسیونالیسم بی غل و غش است.
تنها چیزی که برای پرندگان پیگیر باقی مانده جاذبه خیالی معشوق است.
عطار این مرحله ایراسیونال (عاری از عقل)
را
به
معنی وحدت مطلق پرندگان
قلمداد می کند.
وحدت مطلق ایدئال و نه رئال که با تخریب خانه خرد اندیشنده میسر شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر