هاینریش چارلز بوکوفسکی
(۱۹۲۰ - ۱۹۹۴)
شاعر و داستاننویس آمریکایی
معصومه موسی وند
(۲۸ مهر ۱۳۹۹)
ویرایش:
به خواجو کرمانی گفتم:
«معشوقت در غزل اندام ندارد!»
سیگاری درآورد و گفت:
«آتیش داری؟»
گفتم:
«اصلا میدانی، بوکوفسکی هم سیگار میکشید و گاهی معشوقههایش جندههایی بودند با کمی اضافه وزن!
گاهی هم زنانی که رگهایشان را میزدند
و من میدانم زنی که رگش را میزند،
هنوز چیزی برای ماندن دارد
چیزی که در ابعاد تنش جا نمیشود.»
عارف ساز میزند و قصیدهی بلندی در دست دارد
میگویم:
«قزوینی جان فراموشت نشود، این بار
معشوقهات را از بین دختران دههی شصت انتخاب کن که بلدند با چادر مشکی عاشق شوند
آنوقت من در شعرهایت تب میکنم
و میتوانم تمام بلوار پارک را پیاده بروم و کسی نفهمد که من
از تبار هیچکس نبودم
مثل شاعرهای که با روسری مشکیاش
حلقآویز کرد خودش را
و کسی گمان نبرد
که شاید انقلابی، حادثهای، مینی، چه میدانم هر چیزی،
معشوق را از او گرفته باشد
و من یک روز بتوانم
تمام جادهی همدان را
در یک مینی بوس قرمز با صندلیهای چرک،
گریه کنم
لختهی بغض، رگهای شهر را بسته.
به عطار که میرسم میگویم:
«دستم را بگیر
شاید با تو به سیمرغ برسم.»
میخندد و میگوید:
«نمیشود دیگر!
من از روی پرچم هیچ کشوری رد نمیشوم.»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر