۱۳۹۹ شهریور ۲۶, چهارشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۹۳)

·

 

پروفسور دکتر مانفرد بور

برگردان

شین میم شین

 فصل هشتم 

بخش دوم

 

۱۱۲

·     مسمتمع دیگری به نام یوهان گئورگ ریست، تأثیری را که فیشته در دانشگاه ینا بر او نهاده در «خاطرات زندگی» اش به شرح زیر به رشته تحریر کشیده است:

 

۱۱۳

·     «اظهارات و جملات بی پروا و آمرانه فیشته برایم قابل قبول   بودند.

·     اما ضمنا با برای احاطه بر همه مناسبات شرایط زندگی با اجباری آهنین توأم بودند که بر خلاف حس آزاد من نمی توانستند مقبول افتند.

 

۱۱۴

·     فیشته واقعا هم انسان عظیمی بود.

·     من او را چه بسا به طعنه، بناپارت فلسفه نامیده ام.

 

۱۱۵

·     میان ناپلئون بناپارت و فیشته تشابهات فراوانی هم می توان یافت.

 

۱۱۶

·     فیشته فاقد آرامش رهنمایان (پیامبران) بود.

۱۱۷

·     فیشته با هیئتی کوچک و شانه های پهن خشماگین و پیکارجو در مقر استادان دانشگاه می ایستاد و موهای قهوه اش بر چهره هراس انگیزش پخش می شدند.

 

۱۱۸

·     وقتی فیشته بر روی پاهای تنومندش می ایستاد و یا می رفت، به نظر می رسید که در زمینی که ایستاده عمیقا ریشه دوانده است.

·     در احساس اطمینان و سکون و ثبات به نیروی خویش.

 

۱۱۹

·     بر لبان فیشته حرف نرمی نمی گذشت و  تبسمی نمی نشست.

 

۱۲۰

·     به نظر می رسید که فیشته به جهانی که در مقابل «من» او  قرار داشت، اعلام جنگ کرده است و با تلخی در صدد استتار فقر فر و شکوه و عزت است.»

·     (شولتس، «فیشته در نامه های محرمانه اش»، ۱۹۲۳، ص ۶۵)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر