پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هشتم
بخش دوم
۱۱۲
· مسمتمع دیگری به نام یوهان گئورگ ریست، تأثیری را که فیشته در دانشگاه ینا بر او نهاده در «خاطرات زندگی» اش به شرح زیر به رشته تحریر کشیده است:
۱۱۳
· «اظهارات و جملات بی پروا و آمرانه فیشته برایم قابل قبول بودند.
· اما ضمنا با برای احاطه بر همه مناسبات شرایط زندگی با اجباری آهنین توأم بودند که بر خلاف حس آزاد من نمی توانستند مقبول افتند.
۱۱۴
· فیشته واقعا هم انسان عظیمی بود.
· من او را چه بسا به طعنه، بناپارت فلسفه نامیده ام.
۱۱۵
· میان ناپلئون بناپارت و فیشته تشابهات فراوانی هم می توان یافت.
۱۱۶
· فیشته فاقد آرامش رهنمایان (پیامبران) بود.
۱۱۷
· فیشته با هیئتی کوچک و شانه های پهن خشماگین و پیکارجو در مقر استادان دانشگاه می ایستاد و موهای قهوه اش بر چهره هراس انگیزش پخش می شدند.
۱۱۸
· وقتی فیشته بر روی پاهای تنومندش می ایستاد و یا می رفت، به نظر می رسید که در زمینی که ایستاده عمیقا ریشه دوانده است.
· در احساس اطمینان و سکون و ثبات به نیروی خویش.
۱۱۹
· بر لبان فیشته حرف نرمی نمی گذشت و تبسمی نمی نشست.
۱۲۰
· به نظر می رسید که فیشته به جهانی که در مقابل «من» او قرار داشت، اعلام جنگ کرده است و با تلخی در صدد استتار فقر فر و شکوه و عزت است.»
· (شولتس، «فیشته در نامه های محرمانه اش»، ۱۹۲۳، ص ۶۵)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر