جمعبندی
از
مسعود بهبودی
مهمان
فروغ فرخزاد
امشب آن حسرت ديرينه من
در بر دوست بسر می آيد
در فروبند و بگو خانه تهی است
زين سپس هر كه به در می آيد
شانه كو، تا كه سر و زلفم را
درهم و وحشی و زيبا سازم
بايد از تازگی و نرمی و لطف
گونه را چون گل رؤيا سازم
سرمه كو، تا كه چو بر ديده كشم
راز و نازی به نگاهم بخشد
بايد اين شوق كه در دل دارم
جلوه بر چشم سياهم بخشد
چه بپوشم كه چو از راه آيد
عطشش مفرط و افزون گردد
چه بگويم كه ز سحر سخنم
دل بمن بازد و افسون گردد
آه، ای دخترك خدمتگار
گل بزن بر سر و بر سينه من
تا كه حيران شود از جلوه گل
امشب آن عاشق ديرينه من
چو ز درآمد و بنشست خموش
زخمه بر جان و دل چنگ زنم
با لب تشنه دو صد بوسه شوق
بر لب باده گلرنگ زنم
ماه اگر خواست كه از پنجره ها
بيندم در بر او مست و پريش
آنچنان جلوه كنم كاو ز حسد
پرده ابر كشد بر رخ خويش
تا چو رؤيا شود اين صحنه عشق
كندر و عود در آتش ريزم
زآن سپس همچو يكی كولی مست
نرم و پيچنده ز جا بر خيزم
همه شب شعله صفت رقص كنم
تا ز پا افتم و مدهوش شوم
چو مرا تنگ در آغوش كشد
مست آن گرمی آغوش شوم
آه، گوئی ز پس پنجره ها
بانگ آهسته پا می آيد
ای خدا، اوست كه آرام و خموش
بسوی خانه ما می آيد
پایان
درنگی در جفنگی
حریف
بردگی ذهنی
بدترین بردگی است.
۱
وقتی کسی بردگی فکری کذایی
را
مطلق کند و به عنوان بدترین بردگی به خورد خلایق خر دهد
عملا
به
تبرئه بردگی مادی می پردازد.
۲
چون بردگی
دیالک تیکی از بردگی مادی و بردگی فکری است.
۳
ضمنا
در این دیالک تیک
نقش تعیین کننده از آن بردگی مادی است.
۴
برخلاف حریف خرافی اندیش
بدترین نوع بردگی
بردگی مادی است.
۵
حریف
به هر دلیلی
دیالک تیک بردگی مادی و فکری را وارونه می سازد
۶
یعنی دست به عوام فریبی می زند
و
توده برده را مورد تحقیر و نکوهش قرار می دهد.
۷
ضمنا طبقات حاکمه برده دار و برده پرور را تبرئه و تطهیر می کند.
۸
این طرز تفکر طبقات حاکمه انگل و استعمارگر و استثمارگر است.
۹
چرچیل از این وارونه نمایی ها بسیار دارد و سطل ننه ات طلب ها مرتب منتشر می کنند.
۱۰
به نظر چرچیل
مقصر دول استعمارگر نیستند
۱۱
مقصر ملل خر و افراد خاین از همان ملل خر هستند.
۱۲
این
ادعای چرچیل هم به همین معنی است که حریف ادعا می کند: بدرتین نوع بردگی بردگی فکری (خریت و خیانت) است.
۱۳
این
بدان معنی است
که
دول استعماری
بی تقصیرند و باید به عوض مبارزه برای رهایش از استعمار
در جهت رهاسازی ملت از خریت و خیانت
اقدام کرد.
۱۴
سؤال اما این است که با وجود قید وبندهای استعمار
چگونه می توان از ملل خر
ملل خردمند ساخت
و
از مشتی خاین
مشتی خادم؟
درنگی در دیالک تیک شعر و شعار و شعور
تحلیل تان از حرف زیر چیست:
افراد زنده کسانی اند که مبارزە میکنند،
بدون مبارزه زندگی مرگ است.
حریف
۱
اصل این سخن
از
ویکتور هوگو
ست:
زنده آنانند که می رزمند.
۲
ویکتور هوگو هنرمند بوده است
شاعر و رمان نویس بوده است.
و
نه فیلسوف
۳
این
شعر است و شعار است:
زنده آنانند که می رزمند.
۴
ژان لافیت
رمان نویس آنتی فاشیست فرانسه
عنوان کتابش را
از این شعر و شعار «هو» گو
گرفته است:
آنها که زنده اند.
۵
شعر و شعار
بیشتر به درد عوام فریبی می خورند
و
نه
به درد کشف و تبیین حقیقت و حراست از حریم حقیقت
۶
تفاوت و تضاد هنر با فلسفه همین است
درنگی در سخنی از مولیر
هر ابله تحصیلکرده
ابله تر از هر ابله بیسواد است.
۱
معیار عینی بلاهت چیست؟
۲
چگونه می توان چنین ادعایی را اثبات کرد؟
۳
وقتی گفته می شود که
مثلا
دریا بزرگتر و وسیع تر از استخر است
معیاری عینی
وجود دارد.
مثلا
می توان سطح و عمق دریا و استخر را اندازه گرفت و ادعای خود را اثبات کرد
تا به حکمی علمی تبدیل شود.
۴
این ادعای مولیر و ناشران و مبلغان پر مدعای ادعای او را چگونه می توان
اثبات کرد؟
۵
اصلا
چگونه می توان فرد تحصیلکرده ای را ابله نامید؟
۶
ما در این جور موارد
با
داوری سوبژکتیو (دلبخواهی، من در آوردی، کشکی، الکی، مصلحتی، خرکی و دلخوشکنکی)
سر و کار داریم
که ارزش پشیزی را حتی ندارد.
۷
شاید استثنائا
یعنی
یک در یک میلیون
تحصیلکرده ای پیدا شود که از بیسوادی
خرتر باشد
۸
در دیالک تیک استثناء و قاعده (برشت)
نقش تعیین کننده
اما
از
آن قاعده است و نه از آن استثناء
۹
افغانیان و ایرانیان و طالبانیان و جمارانیان
بهتر است که از تکرار و تبلیغ و نشخوار
زباله های این و آن
بپرهیزند
و
حداقل
هر روز
معنی مفهومی را بیاموزند
تا
رستگار شوند.
۱۰
اجنه در جهان چنین کنند
پس
جاوید باد جن
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر