۱۳۹۹ مرداد ۲۹, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۲۸۹)

 


شین میم شین

نه 
اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه
اندیشیدن مادر زادی.

اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۳۲)
 
حکایت دهم

 

 

۱

یکی عدل، تا نام نیکو برد

یکی ظلم،  تا مال گرد آورد.

 یکی عاطفت سیرت خویش کرد

درم داد و تیمار درویش کرد

بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت

شب از بهر درویش شبخانه ساخت

خزاین تهی کرد و پر کرد جیش

چنان کز خلایق به هنگام عیش

برآمد همی بانگ شادی چو رعد

چو شیراز در عهد بوبکر سعد

حکایت شنو کآن گو نامجوی

پسندیده پی بود و فرخنده خوی

ملازم به دلداری خاص و عام

ثنا گوی حق بامدادان و شام

در آن ملک قارون برفتی دلیر

که شه دادگر بود و درویش سیر

 

معنی تحت اللفظی:

پادشاهی که دادگری پیشه کرده بود تا نام نیکو ببرد،

مشخصا به اقدامات زیر دست زده بود:

 

۱

تبدیل عاطفت به سیرت خویش

 

۲

بذل و بخشش و حمایت از فقرا

 

۳

بنای ابنیه و پل و کاروانسرا و شبخانه

 

۴

ارتقای سطح حقوق نظامیان

 

۵

کاهش از گنج دربار و افزایش به تعداد سپاه

 

۶

جامعه

را

به

همان روز افکند که سعد زنگی افکنده است.

 

مشخصات اصلی پادشاه دادپیشه

 

۱

  بنیاد پسندیده و خوی و خصال فرخنده

 

۲

همراهی و حمایت از خاص و عام

 

۳

ثناگویی حق به هر صبح و شام

 

نتیجه نهایی:

امنیت میلیاردر ها

به

دلیل دادگری شاه و سیری درویش

 

در

این حکایت،

دادگری و بیدادگری شاهزاده ها

از

بنیاد و ذات نیک آنها

نشئت نمی گیرد،

بلکه بر مبنای حسابگری و به مثابه وسایلی برای نیل به اهدافی انجام می یابند.

 

نیکی و بدی، عدل و ظلم

مثل هر کالای دیگر

با

چیزی

مبادله می شوند.

 

همانطور که یک گونی سیب زمینی به ازای یک کیلو قند مبادله می شود،

عدل

نیز

برای کسب نام نیک۷ شهرت و اعتماد عمومی و در نتیجه برای حفظ و تحکیم جاه و مقام و منصب و شکوفائی تجارت و کشاورزی و علم و هنر (سود مادی و معنوی)

 در پیش گرفته می شود

و

 ظلم

برای تکثیر ثروت و اگر خواست، برای پیداکردن امکان کار خیر و جمعیت خاطر (سود مادی و معنوی).

 

اکنون هفتصد سال بعد از مرگ سعدی،

هر سرمایه دار فاسد و هر میلیونر خونخوار

برای خود مؤسسه خیریه ای

 دایر کرده است،

حتی صاحبان کنسرن های فحشاء و خرید و فروش کالائی پر مشتری، به نام انسان،

چک صدهزاز دلاری برای حمایت از این و آن (سود معنوی و مادی)

صادر می کند.

 

دیالک تیک نام و ننگ

اکنون پرمشتری ترین تئوری روی زمین است

و

راه را برای حقه بازی های مالیاتی، عوامفریبی جهانشمول و تکثیر ثروت

هموار می سازد.

 

برده داران حرفه ای

 اشک تمساح برای آفریقا از دیده می ریزند

و

در

 لندن

جشن تولد برای نلسون ماندلا

راه می اندازند

و

 فکر خط زدن نام او را از لیست تروریست ها

به

خاطر خجسته خود

خطور می دهند.

 

نکته مهم دیگر،

بیت شعر «یکی ظلم، تا مال گرد آورد»

است.

 

این بیت شعر

به

معنی اعلام منشاء غیرالهی برای تکثیر ثروت است:

 

سعدی در این بیت شعر،

استثنائا

ظلم

 را

به

 مثابه وسیله انباشت ثروت و سرمایه

قلمداد می کند،

نه

رحمت الهی را،

 نه

 قناعت را،

نه اقبال و بخت و غیره را

(یافتن گنجی در خرابه ای را).

 

«تئوری ثروت و تئوری فقر از دیگر تئوری های اجتماعی سعدی محسوب می شوند،

که سرشار از تناقضات رنگارنگ اند.

 

سعدی

 در این بیت شعر

 منشاء ثروت اندوزی را در ستم پیشگی

نشان می دهد.

 

این یکی از کشفیات مهم خلیفه چهارم اهل تسنن و امام اول اهل تشیع، علی، امیرالمؤمنین بوده است:

انباشت ثروت در قطبی به شرط انباشت ذلت در قطب دیگر تحقق می یابد.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر