پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هشتم
بخش دوم
۸
· فیشته وظیفه و رسالت خود و هر موجود خردمندی را، نه در بازتاب صرف، بلکه در تفکر کوشا، در عمل منبعث از تفکر عملی (کوشا) می بیند:
· «عمل است.
· عمل است.
· آنچه که ما به خاطرش زنده ایم.»
۹
· ماکسیم (شعار حداکثر) فیشته که او در تمامی طول عمرش بدان وفادار می ماند، همین است و درک این ماکسیم فیشته، همزمان پیش شرط درک اثرگذاری و آثار فیشته است.
۱۰
· فیشته حتی در سال ۱۸۱۲ در درس هایش در دانشگاه برلین در زمینه رابطه منطق با فلسفه و یا منطق ترانسندنتال، ماهیت و وظیفه فلسفه را نه «گمان ورزی خشک و خالی»، بلکه توسعه و تکامل در جهان می داند.
۱۱
· «فلسفه نه گمان ورزی خشک و خالی و جفنگ در جملات توخالی، بلکه تجسم جان (اندیشه)، تولد مجدد جان، نوسازی جان در ژرف ترین ریشه هایش است:
· فلسفه تشکیل ارگان (عضو) نوین است و تشکیل جهان نوین از ارگان نوین در زمان است.»
· («میراث فیشته»، جلد ۴، ۱۸۳۴، ص ۳۹۹)
۱۲
· شکی نیست که روابط در اینجا به طرز ایدئالیستی وارونه نمودار می گردند.
۱۳
· در جهان بینی ایدئالیستی فیشته، نقطه آغازین واقعی به مثابه پیامد قلمداد می شود:
· جان (اندیشه) به مثابه خالق «جهان نوین» قلمداد می شود.
· (علت این وارونه اندیشی ایدئالیستی این است که هر کردوکاری از کله (مغز) می گذرد. (انگلس)
· هر کاری به معنی مادیت یابی اندیشه است.
· اثبات بطلان ایدئالیسم به همین دلیل دشوار است.
· نکته باریکتر از مو این است که کله نه چشمه اندیشه، بلکه ارگان اندیشیدن است.
· اندیشه از جهان خارج به کله رفته است.
· مترجم)
۱۴
· انگیزه اساسی تفکر فیشته دمساز گشتن صرف با آنچه که هست (وضع موجود) نیست.
· انگیزه اساسی فیشته، ضمنا اثرگذاری دگرگون ساز بر آن در آخرین دوره تشکیل آن حی و حاضر است.
۱۵
· فیشته حتی در سال ۱۷۹۰، یعنی در ۲۸ سالگی به نامزد خود می نویسد:
· «جایگاه فرزانگان را می شناسم.
· من اما آنجا چیز جدیدی برای کشف نمی یابم.
· من خودم استعداد زیادی برای فرزانگی حرفه ای ندارم.
· من نمی خواهم فقط بیندیشم.
· دلم می خواهد عمل کنم.
· تنها علاقه و عشق من، تنها نیاز من، تنها احساس کامل من، اثرگذاری در غیرمن است.
· به همان میزان که عمل می کنم، به همان میزان هم احساس سعادت می کنم.»
· («نامه نگاری های فیشته»، جلد ۱، ۱۹۲۵، ص ۶۱)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر