۱۳۹۹ مرداد ۲۶, یکشنبه

یقین (۲) (بخش آخر)

Die Gewissheit - Philosophische Kurzprosa 

 پروفسور دکتر  گئورگ کلاوس

برگردان

 شین میم شین

 

 

۱۳

·      برای یقین مراحلی وجود دارد.

 

۱۴

نظر

 

·      یقینی که تنها بر سلسله ای از گشتاورهای عاطفی و یا بر استدلال های منطقی کم و بیش کامل، مبتنی باشد، نظر نامیده می شود.

 

۱۵

عقیده

 

·      اما اگر سوبژکتی با تمام وجود  به دفاع عاطفی و منطقی از نظریه ای برخیزد که به نظرش یقین آمیز جلوه می کند، آنگاه ما از عقیده سخن می گوییم.

 

۱۶

·      آخرین معیار یقین، که اغلب از مراحل تئوریکی بیانی بیشماری می گذرد، پراتیک (عمل، تجریه، آزمون، آزمایش...) است.

 

۱۷

·      هر  آنچه که صحتش در پراتیک بارها و بارها اثبات  شود، برای ما یقین آمیز و محتوم جلوه گر می شود.

 

۱۸

·      این امر در مورد اثبات منطقی و یا استقرائی صرف قضاوت ها و غیره نیز صادق است که از لحاظ منطقی به مثابه دلیل خودنمائی می کند و از لحاظ روانی به یقین منتهی می شود.

 

۱۹

·      هرسلسله استدلالی باید از احکام (و یا اصول بدیهی) آغاز شود که به نوبه خود، نه به طور منطقی صرف، بلکه فقط به طور پراتیکی، می توانند اثبات شوند.

 

۲۰

·      بدیهیت عینی وجود ندارد که به مثابه آخرین معیار و ملاک یقین باشد.

 

۲۱

·      هر بدیهیتی، خود، در آخرین تحلیل، به طور پراتیکی مشروط می شود.

·      همانطور که ازطریق  تحلیل دقیق روندهای تجرید (انتزاع) بر مبنای ماتریالیسم به اثبات می رسد.

 

·      مراجعه کنید به حقیقت.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر