برتولت برشت
برگردان
میم حجری
۱۰۰
· در رود بزرگ، سوار بر کشتی کوچکی دو پسر جوان ۱۶ ساله و ۱۷ ساله به اسامی هونگ و کوان سفر می کردند.
۱۰۱
· آندو از دیار واحدی بودند، ولی نه از طبقه اجتماعی واحدی.
۱۰۲
· به همین دلیل هونگ خوب تغذیه شده بود و قوی هیکل بود، ولی کوان گرسنگی کشیده بود و لاغراندام بود.
۱۰۳
· علاوه بر این، کوان عینکی بود و دستانی بزرگ و پینه بسته و تاول زده داشت.
· اما از آنجا که او جثه کوچکی داشت، لاغریتش ناخوشایند به نظر نمی رسید.
۱۰۴
· کوان پول کافی برای سفر نداشت و اگر هونگ بابت سفر پرداخت نکرده بود، اکنون نمی توانست در بخش عقبی کشتی در کنار هونگ بنشیند.
۱۰۵
· البته کوان از نشستن در بخش عقبی کشتی ناراضی نبود.
· برای اینکه انبوهی از توئی تاشی لاما هم در همانجا نشسته بودند و مشغول مجادله و مزاح بودند.
۱۰۶
· این یکی از قواعد مرسوم بود که بنا بر آن، توئی تاشی لاما قبل از بقیه می رفتند تا اطراقگاهی مهیا کنند.
۱۰۷
· خود پاپ اعظم هنوز در شیمای وسطی بود.
۱۰۸
· این معاشرت با طلاب برای هونگ و کوان از اهمیت بزرگی برخوردار بود.
۱۰۹
· هونگ و کوان به قصد رفتن به مدرسه منشی گری در پکن سفر می کردند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر