۱۳۹۹ شهریور ۴, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اتریبوت (صفت ممیزه)

  

پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

 شین میم شین  

   

۱

·      اتریبوت (صفت ممیزه) در فلسفه ماقبل مارکسیستی، به معنی مشخصه ضرور جوهر به کار می رفت.

 

۲

·      ارسطو میان اتریبوت ها و اکسیدنس ها تفاوت قائل می شود.

 

۳

·      او اتریبوت ها را صفات ماهوی و اکسیدنس ها را صفات غیرماهوی و تصادفی قلمداد می کند.

 

۴

·      اسکولاستیک قرون وسطی اتریبوت ها را ـ قبل از همه ـ شاخص های الهی می داند.

 

۵

·      دکارت و اسپینوزا اتریبوت ها را ـ در مغایرت با «فرم های وجود» ـ به مثابه  مشخصات تشکیل دهنده ماهیت جوهر محسوب می دارند.

 

۶

·      به نظر  دکارت، اتریبوت جوهر مادی را انبساط و اتریبوت جوهر فکری را تفکر تشکیل می دهد.

 

۷

·      اسپینوزا انبساط و تفکر را به مثابه  اتریبوت های جوهر مادی واحدی قلمداد می کند.

 

۸

·      تولاند و ماتریالیسم فرانسه در قرن هجدهم انبساط و حرکت را اتریبوت ماده می دانند.

 

۹

·      مفاهیم «اتریبوت» و «جوهر» جزو مقوله های واقعی فلسفه مارکسیستی محسوب نمی شوند.

 

۱۰

·      اگر در ماتریالیسم دیالک تیکی، با استناد به انگلس حرکت «اتریبوت ذاتی ماده» تلقی می شود، این به معنای رایج در فلسفه ماقبل مارکسیستی نیست که اتریبوت به جوهر بی کیفیت نسبت داده می شد.

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۳۵۴)

 

۱۱

·      منظور انگلس این است که ماده تنها در هیئت فرم های حرکت و توسعه متنوع پایان ناپذیر خود وجود دارد و حرکت، مشخصه ای است که با ماده پیوند ناگسستنی دارد.

 

۱۲

·      به قول لنین، «ایدئالیسم فلسفی عبارت است از تلاش برای اندیشیدن به حرکت بدون ماده ... »

·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۱۴، ص ۲۶۸)

 

۱۳

·      حرکت اما نه تنها یکی از مشخصات بیشمار اوبژکت  های مادی، بلکه علاوه بر آن، «شیوه هستی ماده است، یعنی بیشتر از یک مشخصه صرف است.

·      ماده بدون حرکت وجود ندارد و نمی تواند هم وجود داشته باشد.»

·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۵۷۵)

 

·      مراجعه کنید به حرکت و جوهر

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر