پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۱
· زمانی می توان نسبت به حقیقت واقعیت امری و یا به حقیقت قضاوتی یقین داشت که سوبژکت (س) به دلیل عادت فکری اکتسابی و یا موروثی، واقعیت امر موجودی را و یا قضاوتی را حقیقی تصور می کند و یا مطمئن است که دلایل، استدلال ها و غیره عرضه شده برای اثبات حقیقت قضاوتی کفایت می کنند.
۲
· پس یقین نه مشخصه واقعیات امور و یا قضاوت ها، بلکه نتیجه یک روند روانی است.
۳
· یقین نه مطلق، بلکه نسبی است.
۴
· از این رو حکم «قضاوت (ق) یقین آمیز است!» به لحاظ نحوی (سینتاکتیکی) ناقص است و باید گفته شود که «قضاوت (ق) برای سوبژکت (س) یقین آمیز است!»
۵
· آنچه که برای شخصی و یا برای گروهی از سوبژکت ها و یا برای کل دورانی یقین آمیز جلوه می کند، در دوران دیگری، برای گروهی دیگر از سوبژکت ها می تواند مردود و یا حتی باطل باشد.
۶
· این امر حتی در مورد احکام ریاضی صادق است.
۷
· تقریبا دو هزار سال تمام، اکثریت قریب به اتفاق ریاضی دانان بر آن بودند که سیستم اصول بدیهی اقلیدسی تنها سیستم ممکنه است.
۸
· از این یقین اینتوئی تیو (الهامی) (چون هرگز دلیل منطقی قطعی برای آن ارائه نشده است) کسی نمی توانست عقبتر بماند.
۹
· به لحاظ متدئولوژیکی مهم است که ما حقیقت را با یقین یکی تلقی نکنیم.
۱۰
· میان حقیقت حکمی و بطلان حکمی، حالت سومی وجود ندارد.
۱۱
· اما میان یقین نسبت به حقیقت حکمی و یقین نسبت به بطلان آن حالت سومی به نام تردید وجود دارد.
۱۲
· تردید جفت دیالک تیکی یقین است.
· (یعنی ما با دیالک تیک تردید و یقین سر وکار داریم. مترجم)
۱۳
· منظور ما از «تردید»، به معنی اسکپتیسیستی آن نیست.
۱۴
· اینجا منظور ما از تردید عبارت است از متد کشف حقیقت و متد انتقاد از حقیقت واره (هاله حقیقت)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر