جمعبندی
از
مسعود بهبودی
«برای دختری که روسری خود را سر چوب کرده ۲۲ سال زندان می دهند، آن وقت چپاولگران راست راست راه می روند و به ریش ملت می خندند و از کشور خارج می شوند!»
به راستی، پسِ پشت هر سختگیری اجتماعی و سیاسی، یک پنهانکاریِ متوجه فساد خوابیده است. فعال محیط زیست را به بند میکشند و جنگلخواران را رها میگذارند، منتقد فساد را سرکوب میکنند و عوامل فساد را بر مصدر امور مینشانند. دیدیم آنکه تلگرام را منشاء فساد دانست و امر به فیلتر آن کرد چگونه خود تمام وجودش غرق فساد بود.
باری، آنکه پایش را بر گلوی مردم میگذارد، بیگمان دستش در جیب آنان بوده است.
اقتصاددان طویله اسلامی
۱
حالا
خودمانی
بگو
هدف خودت از این افشاگری نهادینه شده نهادها و مهره ها چیست؟
۲
تعیین کننده
فساد طویلتی است و
یا فرماسیون اقتصادی حاکم است؟
۳
چه باید کرد؟
۴
بر ضد این و یا ان مهره با عمانه و بی عمامه
باید لشکر کشید و جنگید و
یا فرماسیون اقتصادی را
یعنی مناسبات تولیدی را
یعنی طبقه حاکمه را
باید
تعویض کرد؟
۵
کسانی که سودای تعویض فرماسیون اقتصادی را
در
دراز مدت
حتی
در سر داشتند
آش و لاش و لاشه شده اند
توبه کرده اند
رسوا شده اند
شقه شقه شدند
و
در
خاوران جلوی ددان درنده افکنده شده اند
تا
بخور بخور آغاز شود
و
بریز و بپاش
و
بخر و بفروش
۶
ضمنا
مگر پر کردن کیسه خود در طویله های طبقاتی
جرم است؟
مگر استثمار طبعت و توده
قانون اساسی طویله های طبقاتی نیست؟
۷
همین انتقادات خر رنگ کن تو
را
امثال تو
از
مثلا سرکرده جاهل جهان
هم می کنند:
مش ترامپ
بیشتر به فکر جیب خویش است تا به فکر جامعه
۸
طرز حکومت مش ترامپ
فئودالیستی است.
۹
فرقی با طرز حکومت اجامر جماران ندارد.
۱۱
دامادش
طراح سیاست او
است
۱۲
دخترش
فلان کاره است.
۱۳
مشاور و یار و یاور و مددکارش از دیر باز
همان مشاور مک مارتی معروف بوده است
که تهمت جاسوسی و کمونیستی زدن به هر ننه قمر و دده دمر
کسب و کارش بوده است
۱۴
مش ترامپ
علنا رشوه می گیرد
زور می گوید
تا باج و خراج بگیرد.
آنهم در مقیاس گلوبال
۱۵
مراجع تقلید اجامر جماران
در
متروپل های امپریالیستی نشسته اند
هابرمس
مستراحش از الماس است.
۱۶
پوتین بسان تزار
رفراندوم می گیرد تا تا قبض روح توسط عزرائیل
حکمرانی کند.
۱۷
در مجارستان و لهستان و چک و اسلواکی و اینجا و آنها
خلایق
میلیاردرهای (اولیگارش های) تازه به ثروت و قدرت رسیده را
خیلی خیلی دموکراتیک و داوطلبانه
انتخاب می کنند.
۱۸
طبقه حاکمه انگل
فقط
سفره های خالی خلایق و خلق را
چپاول نمی کند
۱۹
دل و دین خلایق و خلق را هم تسخیر میکند.
۲۰
طبقه حاکمه انگل
خلایق و خلق را از سنین کودکستان
خر می کند
و
افسار می بندد تا مادام العمر سواری کشد.
آدم ها
همان نمی مانند که روزی روزگاری بوده اند.
۱
آدم ها در منگنه تجارب عینی زندگی
رشد می کنند
و
در
نظرات خویش
تجدید نظر می کنند.
۲
البته اگر سلب آدمیت نشده باشند.
۳
اشعار و افکار شعرا
باید
مشخصا تحلیل شوند.
اگر نمی خواهیم جامعه طویله شود.
۴
سایه در کتابی تحت عنوان پیر پرنیان اندیش نظراتی راجع به شهریار و حافظ و غیره دارد که بیانگر انعکاس رئالیستی شهریار و حافظ در آیینه ذهن او ست.
۵
پدر خواندن شهریار در شعری
که به معنی پدر معنوی سایه بودن شهریار شیره ای نیست.
۶
وجه مشترک نیما با شهریار
شیره کشی هر دو بوده است
۷
نیما شعری یک میلیون بیتی خطاب به شهریار دارد.
۸
عاشق ترین افراد
شیره کشانند.
به قول دهاقین آذرستان
۹
شعر
فرم مؤثر و نافذی برای خردستیزی است
۱۰
ابزار عوامفریبی همه اجامر فاشیسم و فوندامنتالیسم
یا شعر بوده است
یا نثر شعر گونه
۱۱
از نیچه تا هایدگر
از
شریعتی تا شاملو
۱۲
بشریت بر سر دو راهی زیر ایستاده است:
یا روشنگری علمی و انقلابی
و
یا عوامفریبی
تا آنجا كه ميدانم
در عرفان
مفهوم "درويش" با "گدا"
فرق دارد
همچنين فقر با گدايي
به لحاظ مفهوم متفاوت است.
نازیلا
۱
مفاهیم
محتوای واژه ها هستند.
۲
مفاهیم
تصاویر فکری و ذهنی و انتزاعی چیزها و پدیده ها و روندها و سیستم های مادی اند.
۳
مفهوم درخت
تصویر انتزاعی و فکری و ذهنی (سوبژکتیو) سرو و صنوبر و سنجد و سپیدار و غیره است.
۴
مفاهیم
به
همین دلیل
منحصر به فردند.
۵
بدبختی لغت نامه ها و «تفکر» لغت نامه ای
تخریب این منحصر به فردیت مفاهیم است.
۶
فرق لغت نامه با دایرة المعارف روشنگری
این است که لغت نامه برای تعریف مفهومی به ذکر مفاهیم هممعنی کذایی مبادرت می ورزد
در نتیجه مرزبندی عینی و علمی مفاهیم تخریب می شود.
و
خرتوخر فکری آغاز می گردد.
۷
دایرة المعارف روشنگری
اما
مفاهیم را تعریف علمی و تاریخی و تجربی می کند.
در نیتجه منحصر به فردیت مفاهیم حفظ می شود و تفکر امکان پذیر می گردد.
۸
عرفان
جریان و گرایش خردستیزی است
۹
عرفان
مفاهیم
را
به ابتذال می کشد
سلب عینیت و علمیت می کند
تا
تفکر مفهومی را
و
خردگرایی را
مختل سازد.
۱۰
عرفان را باید به چالش کشید و رسوا ساخت
و
زمینه را برای فرمانفرمایی علم و عقل
هموار نمود.
درنگی در کتاب و کتاب خوانی ایرانی ها
۱
کتاب و کتابخوانی در دوره سیطره فئودالیسم
مد بوده است.
۲
به
همان سان که تسبیح و ریش و وضو و نماز و جای مهر بر پیشانی و سجاده کشیدن بر دوش و انگشتر بر انگشت و سینه زنی مد شده است.
۳
آن
برای فضل فروشی و روشنفکر نمایی بوده است
و
این
برای زهد فروشی و زاهدنمایی و پست و مقام و ثروت و مکنت و عزب ربایی
۴
کتابخوانی دو نوع است:
الف
کتابخوانی پاسیو (منفعل، خرکی)
۱
این نوع کتابخوانی
بخوانی ـ نخوانی فرق تعیین کننده ای ندارد.
۲
ای بسا کتابخوانی که برای زمینه سازی جهت خوشخوابی است
۳
ای بسا کتابخوانان که موقع کتابخوانی خواب شان می برد
۴
یعنی نه کتاب خواندنی است و نه خواننده توان همراهی با نویسنده را دارد.
ب
کتابخوانی اکتیو
(اکتیویته یعنی فعالیت مبتنی بر آگاهی، توأم با هضم و جذب و نقد)
۱
این نوع کتابخوانی
نوعی هماندیشی با همنوع غایب از نظر
راجع به مسائل مطروحه است.
۲
در این نوع کتابخوانی
خواننده با جامعه منعکس شده در کتاب و با آیینه منعکس کننده (شاعر به مثابه آیینه ای دیالک تیکی) در می افتد و رشد می کند.
۳
درد ایرانی جماعت
فقدان وسیله هماندیشی (کومونیکاسیون) است.
۴
ایران کشوری کثیرالمله است
و زبان فارسی
زبان همه مردم نیست
۵
حتی
فارسی زبانان
توان خواندن و فهمیدن و نوشتن و گفتن و اندیشیدن ندارند.
چه رسد به ترک ها و کردها و لرها و ...
۶
ما با فقر مفهومی و در نتیجه با فقر فکری مواجهیم.
۷
همه چیز مسخ و مثله و دمبریده و مخدوش است.
۸
به داد امت ایران مگر خدا برسد
یک شاعر یکایدئولوگ نیست
سایه شاعر روزمزد حزبی هم نیست
دوستان شاعر هم ملاک نیستند
ولی در کل سایه خصوصا در این ۲۰ سال اخیر بعبارتی تعدیل شده است
حریف حواس پرت پرت و پلا پرداز
۱
آره.
شاعر بسان شاطر
ایده ئولوگ نیست.
۲
کسی هم انتظاری از این بابت از شعرا ندارد.
۳
شاعر
اما
بسان شاطر
نمی تواند ایده ئولوژی نداشته باشد
۴
فقط سکنه کره مریخ
ایده ئولوژی ندارند.
ما هم برای خواندن نماز جماعت با انان
قصد سفر به کرات آسمانی داشته ایم.
۵
حزب توده
انجمن داوطلب ها ست و نه مزدبگیران
۶
شعرای حزب توده
جزو و عضو حزب توده اند و نه مزدور حزب توده بی همه چیز اس و پاس.
۷
سایه
خود حزب توده است.
۸
سایه
هرگز تعدیل نمی شود.
۹
توده ای ها
تعدیل نمی شوند.
دست خودشان هم نیست.
۱۰
غریزه طبقاتی
تعدیل را مجاز نمی دارد.
۱۱
فرق هم نمی کند که کسی توده ای باشد و یا انگل و لاشخور و ضد توده ای
تمام دیوان سایه مملو مفاهیم صوفیانه و مذهبی است
مگر سایه
شهریار
را
پدر معنوی خود
نمی خواند؟
شهریار هم که روشن است.
حریف حواس پرت پرت و پلا پرداز
۱
آره.
واژه های سایه و شهریار
همان واژه های حافظ اند.
۲
هر دو تحت تأثیر عمیق خواجه شیرازند.
۳
سایه
ضمنا
برخلاف حافظ
دارای تمایلات فکری عرفانی است.
خواجه دشمن عرفا ست.
۴
طبری هم دارای تمایلات فکری عرفانی و حتی مرتاضی است.
مراجعه کنید به پنجابه
۵
پنجابه طبری باید تحلیل شود.
۶
عرفان سایه و طبری اما
عرفان «انقلابی» است
و
نه
عرفان ارتجاعی.
۷
محتوای واژه های مشابه (مفاهیم) در اشعار خواجه و شهریار و دیگر شعرای فئودالی
اما
با
محتوای همان واژه ها (مفاهیم) در اشعار سایه و طبری
تفاوت و تضاد دارد.
۸
شعر سایه
بر خلاف اشعار شهریار و خواجه
فلسفی است.
بی آنکه خود سایه فیلسوف باشد.
۹
شعر شهریار و خواجه
به
لحاظ فرم و ساختار
فوق العاده زیبا ست
ولی
به لحاظ بضاعت فکری
فوق العاده
فقیرند.
۱۰
شهریار شاعر فئودالیسم است
آخوند بی عمامه است.
بدبختی بیسواد و ساده لوح است.
۱۱
سایه
شهریار شیره ای
را
حتی آدم حساب نمی کند
چه رسد به اینکه او را پدر معنوی خود بداند.
۱۲
ضمنا
شهریار شیره ای معنویتش کجا بود تا پدر معنوی کسی از طراز سایه باشد.
دیالک تیک آنالیز و سنتز
(تجزیه و تحلیل و ترکیب)
۱
سایه
جهان بینی ندارد.
۲
اشعار و افکار
باید بسان اعمال و آثار
نخست
تجزیه شوند
اتمیزه شوند.
۳
بعد
مفهوم به مفهوم (کلمه به کلمه) و حکم به حکم (جمله به جمله)
زیر ذره بین تحلیل نهاده شود.
۴
به همان سان که هر چیز مادی باید ذره به ذره تحلیل شود.
۵
شما به اشعار و افکار به طرز سوبژکتیویستی برخورد می کنید.
۶
اشعار و افکار
بی اعتنا به منافع ما و این و آن
باید از گردنه صعب العبور دیالک تیک انالیز و سنتز بگذرد تا حقیقت کشف و اعلام شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر