تحلیلی
از
ربابه نون
درنگی در دیالک تیک حضور
۱
زنان
در جهان
ای خردمند چیست؟
۲
زنان
تجسم مظلومیت و محرومیت دیرین در جامعه طبقاتی اند.
۳
زنان
به
محض ورود بشریت به دوران برده داری
بردگان مضاعف بوده اند.
۴
یعنی برده تر از بردگان مرد
ستمکش تر از ستمکشان مرد
بوده اند.
۵
مرد جماعت
فقط برده گشته است.
۶
زنان اما علاوه بر رهی و کلفت و کنیز و بنده و برده گشتن
و
برده وار
برای اربابان زن و مرد جان کندن
آلت دست عیش و عشرت و سکس و غیره
و
ماشین مولد مثل جامعه گشته اند.
تازه اگر به لومپن پرولتاریا
به
فاحشه
تبدیل نشده باشند
۷
با گذار جامعه از فرماسیون برده داری به فئودالی
که
مردان برده به رعیت مبدل شده اند
زنان
رعیت به توان حداقل ۲ گشته اند
۸
زنان
رعیت حداقل مضاعف بوده اند
۹
هم رعیت اربابان فئودال و روحانی گشته اند
و
هم
رعیت رعایای مرد تحت عنوان همسر و مادر بوده اند
و
هم
حتی
رعیت فرزندان نره خر بوده اند.
تازه اگر به لومپن پرولتاریا
به
فاحشه
تبدیل نشده باشند
۱۰
زنان در جوامع طبقاتی
ستمکش ترین ستمکشان جامعه بوده اند.
۱۱
با گذار جامعه بشری از فئودالیسم به کاپیتالیسم
که
بردگان و رعایای مرد
پرولتر می شود
زنان
بنا بر نیاز جامعه
از
خانه
کنده می شوند
و
وارد کارخانه می شوند.
۱۲
یعنی
هم
پرولتر خانه
تحت سرکردگی بورژوایی به نام شوهر، همسر، عیاش، عاشق
و
هم
پرولتر کارخانه و مرتع و مزرعه و شرکت و مدرسه و کودکستان و بیمارستان و تیمارستان
تحت سرکردگی بورژوازی از هر قماش
می گردند.
تازه اگر به لومپن پرولتاریا
به
فاحشه
تبدیل نشده باشند
۱۳
سرگذشت زنان
تلاش برای معاش و تلاش برای رهایش از خفت و خواری ترادیسیونال (سنتی) و تاریخی
است.
۱۴
عنگلاب اسلامی
نه
فقط
عنگلابی بر ضد کاپیتالیسم تازه پا
بلکه
عنگلابی بر ضد حضور زنان در جامعه بوده است که رهاورد جبری و قانونمند انقلاب ضد فئودالی سفید (آزادی زنان) بوده است.
۱۵
قرار بود که زنان به خانه برگردند و خانه نشین شوند و برای فاشیسم و فوندامنتالیسم و میلیتاریسم اسلامی
توله تربیت کنند.
۱۶
زنان اما
از همان روز اول عنگلاب
به میدان عنگلاب آمدند
۱۷
وقتیهم کار از کار گذشت و جماعت یأجوج و مأجوج بر جامعه لولهنگ فئودالی برداشتند
زنان
زرادخانه ای از ترفند به خدمت گرفتند
در سنگرهای عنگلاب
در حمایت از جبهه های جنگ
در
لانه جاسوسی
در
تظاهرات خیابانی
حتی
در
مبارزه بر ضد زنان
یعنی
زن ستیزی
فعال شدند.
حتی به همسری فرمال
یأجوجین و مأجوجین کریه المنظر و تهوع اور
تن در دادند.
۱۸
بدین طریق و با این ترفند بود
که
حذف زن از خیابان
محال گشت.
۱۹
ایراد زنان و درد بی درمان زنان
در جهان و جماران
همان
ایراد پرولتاریا ست:
الف
زنان و پرولتاریا
نباید
به
مرحله زنان و پرولتاریای «در خود»
قناعت ورزند.
زنان و پرولتاریا
نباید به خودشناسی در حد زن بودن و پرولتر بودن قناعت ورزند.
ب
زنان و پرولتاریا
باید
با از آن خود کردن مارکسیسم
به
مرحله زنان و پرولتاریای «برای خود»
ارتقا یابند
یعنی
به
رسالت تاریخی خود واقف گردند.
و
دریابند
که
بانیان جامعه برابران، خواهران، برادران نوین اند.
زنان و پرولتاریا
باید
به
طبقه حاکمه طراز نوین تبدیل شوند
طبقه حاکمه طراز نوینی
که
هم
گورکن جامعه طبقاتی است
و
هم
چاوش پایان حاکمیت طبقاتی است
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر