۱۳۹۹ خرداد ۱۷, شنبه

هماندیشی از فرنطینه شکرکوه با جماعتی انبوه (۳)


ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی 
 
۱
عیسی

دمکراسی را تحریف نکن. 
در یک دمکراسی همه حق بر حکومت دارند 
و 
هیچکس 
حق مضاعف ندارد.
 انواع دیگر‌که نام بردی دمکراسی نیست.
 
عیسی
اعتنایی به عینیت و علمیت 
مفاهیم ندارد.
 
عیسی 
خیال می کند
که
مفاهیم فاقد تعریف عینی و علمی و استانداردند.
 
به
همین دلیل
تعریف من در آوردی خود
را
به
خورد خلایق می دهد:
دموکراسی
یعنی
حق داشتن همه بر حکومت 
 
تازه معنی این تحریف عیسی از دموکراسی
مشخص و معلوم نیست.
 
منظور از حق داشتن همه بر حکومت چیست؟
 
دموکراسی
بسان دیکتاتوری 
فرم
است.
 
دموکراسی فرمی از حکومت
است.
 
دموکراسی به مثابه فرم 
می تواند
محتواهای متنوع و حتی متضاد داشته باشد.
 
طویله جماران
هم
بسان طویله امریکا
و
دیگر طویله های بورژوایی
جمهوری
است
یعنی
فرمی از دموکراسی
است.
 
طویله جماران
نتیجه سرنگونی مونارشیسم (حکومت مطلقه، سلطنت) است
که
فرمی از دیکتاتوری
بوده است.
 
تعیین کننده
هم
در
مورد فرم دیکتاتوری حکومت
و
هم
در
مورد فرم دموکراسی حکومت
محتوای طبقاتی آنها ست.

تعیین کننده ی ماهیت طبقاتی هیئت حاکمه و روبنای ایده ئولوژیکی جامعه
طبقه حاکمه و زیربنای اقتصادی
است.

مثال

حکومت ایران پس از ۲۸ مرداد
مونارشیستی 
(دیکتاتوری، سلطنتی)
بود

محتوای طبقاتی این حکومت
فئودالی ـ بورژوایی
بود.

یعنی
طبقه حاکمه
اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی
بود.

مثال دیگر

حکومت ایران پس از انقلاب سفید
باز هم
مونارشیستی 
(دیکتاتوری، سلطنتی)
بود.
 
ولی
محتوای طبقاتی این حکومت
  بورژوایی
بود
و
روحانیت و اشراف فئودال
در
اوپوزیسیون بودند.

یعنی
طبقه حاکمه
  بورژوازی مدرن
بود.
 
یعنی
محتوای طبقایت حکومت ایران پس از انقلاب سفید
مترقی تر از محتوای طبقاتی همین فرم حکومت قبل از انقلاب سفید بود.

اگر
قرار باشد 
که 
همه حکومت کنند،
حکومت
بی معنی
می گردد.

حکومت
مبتنی بر دیالک تیک حاکم و محکوم
است.

یعنی
یا
اقلیت انگلی
بر
اکثریت مولد و زحمتکش
حکومت می کند
و
یا
 برعکس.

حاکمیت
هم
دیالک تیکی از طبقه حاکمه و توده
است.
 
اگر 
طبقات اجتماعی
حذف شوند
فاتحه ای بر حاکمیت و حکومت (دولت در همه فرم هایش)
خوانده می شود.
 
به
قول حریفی
دولت
می میرد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر