احسان طبری
در بارۀ شیوۀ درستِ رفتارِ مبارزان با یکدیگر
[بحثی در بابِ اِتیکِ مارکسیستی]
منبع:
سایت نوید نو
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
در
این شرایط
اگر
هم
گاه،
مفهومِ جمع
اینجا و آنجا وارد شود،
آن
جمعِ دروغین و محدودی
است
که
بر اساس اشتراکِ موقتِ منافع و نظرهای فردی ـ ذهنی
پدید شده است
و
نه
جمع
به
معنای واقعی کلمه
(حزب، نهضت، طبقه، جامعه).
بهتر است
که
مفاهیم این جمله طبری
را
مورد تأمل قرار دهیم
تا
صحت و سقم نظر او آشکار گردد:
۱
در
این شرایط
منظور طبری از این شرایط
زندگی حزبی
در
خارج از کشور
است.
طبری
شیفته داخل کشور
و
متنفر از خارج از کشور
است.
این غفلت عمیق طبری
نه
تنها
غیرواقعی
(ایرئال)
بلکه
ضدعقلی
(ایراسیونال)
است.
طبری
مبارزه زیر زمینی و مخفی جنون انگیز تحت شرایط فاشیستی
را
به
مبارزه علنی و قانونی طبیعی و عادی تحت شرایط سوسیالیستی
ترجیح می دهد.
مبارزه تحت شرایط فاشیستی در زمان شاه و شیخ
کابوس
به
تمام معنی
بوده است.
مبارزان سابق
از
پیامدهای جسمی و روحی و روانی منفی و مضر و مخرب این مبارزه
هنوز
هم
نجات نیافته اند.
دلیل روانی بودن اکثریت قریب به اتفاق مبارزان
بی اعتنا به صحت و سقم خط مشی شان
بیهوده نبوده است.
بازداشت شدن توسط دستگاه های امنیتی شاه و شیخ
برای این مبارزان بخت برگشته
به
لحاظ پسیکولوژیکی
نوعی رهایی از دلهره مدام
بوده است.
عجیب است
که
طبری
از
این حقایق امور پیش پا افتاده
بی خبر مانده است.
در
آلمان دموکراتیک
علاوه بر امنیت
گنجینه ای عظیم از تئوری
وجود داشته است
که
ما
ذراتی از آن
را
به
تصادفی
پیدا می کنیم
و
به
مشقتی
ترجمه و منتشر می کنیم.
سران حزب توده
واقعا
عمدتا
علاف
بوده اند.
۲
در
این شرایط
اگر
هم
گاه،
مفهومِ جمع
اینجا و آنجا وارد شود،
آن
جمعِ دروغین و محدودی
است
منظور طبری از جمع،
جمع حزبی
است.
جمع متشکل از اعضای کمیته مرکزی
است.
طبری
در
خطه خاص و جزء
سیر و سلوک دارد
و
عاجز از عبور به عالم عام و کل
است.
طبری
جمع محدود حزبی
را
می بیند
و
نه
جامعه
را
و
نه
جهان
را.
البته
در
حرف
از
جامعه
هم
دم می زند.
۳
در
این شرایط
اگر
هم
گاه،
مفهومِ جمع
اینجا و آنجا وارد شود،
آن
جمعِ دروغین و محدودی
است
که
بر اساس اشتراکِ موقتِ منافع و نظرهای فردی ـ ذهنی
پدید شده است
و
نه
جمع
به
معنای واقعی کلمه
(حزب، نهضت، طبقه، جامعه).
طبری
جمع حزبی
را
جمعی محدود و دروغین
می نامد.
جمع دروغین و محدودی
که
فاقد صداقت انقلابی اند
و
سرگرم باندبازی.
طبری
ولی
سودای علت یابی
در
سر
ندارد.
طبری
حداقل
از
خود
نمی پرسد
که
دلیل فقدان صداقت انقلابی و در نتیجه باندبازی
چیست؟
فقط
طبری
چنین نیست.
جوانشیر
هم
از
این بابت
فرقی
با
طبری ندارد.
به
قول خودش
«حزب توده
همین طویله
است
که
هست.
دلیل انشعابات حزبی حریفان
چه
بسا
سبقت ندادن یاسر عرفاتی در خروج از طویله و یا در ورود به طویله به آنان بوده است.»
(نقل به مضمون)
بدبختی استالینیسم
همین
بیگانگی
با
شعور انقلابی
با
تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی
است.
انقلابیگری جماعت بی شعور
پیروی از اشباح
است
و
نه
خردگرایی انقلابی.
چه اشباحی است در گردش بر اين کهسار آبی رنگ؟
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/1345
گمانم از زمانی دير می پويند و می جويند.
مراجعه کنید
به
سیری در جهان بینی احسان طبری (۳۰)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر