برگردان
شین میم شین
۷۴
ملا
نصرالدین
روزی
جگر
اعلی خرید.
ضمنا
از
جگرفروش
خواست
که
طرز
تهیه غذای اعلی از جگر اعلی
را
هم
برایش
توضیح دهد.
جگرفروش
علاوه بر توضیح، دستور غذایی لازمه
را
در
اختیارش
گذاشت.
ملا
نصرالدین
با
جگر
در دست راست و دستور غذایی در دست چپ
به
سوی
خانه روانه شد.
عقابی
چشمش
به جگر افتاد
و
در
طرفة
العینی
از
دست
ملا نصرالدین ربود.
ملا
نصرالدین رو به آسمان کرد و زیر لب به خنده گفت:
«پرنده
خر.
جگر
را برد.
بی آنکه
بداند که دستور غذایی لازمه در دست من است.»
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر